گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶

ترک سرمستم که ساغر می‌گرفت
عالمی در شور و در شر می‌گرفت
عکس خورشید جمالش در جهان
شعله می‌زد هفت کشور می‌گرفت
چون صبا بر چین زلفش می‌گذشت
بوستان در مشک و عنبر می‌گرفت
هر دمی از آه دودآسای من
آتشی در عود و مجمر می‌گرفت
بوسه‌ای زو دل طلب می‌کرد لیک
این سخن با او کجا در می‌گرفت
قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان می‌گفت و از سر می‌گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک سرمستم که ساغر می‌گرفت
عالمی در شور و در شر می‌گرفت
هوش مصنوعی: من از حال سرمستم جدا شده‌ام؛ در آن زمان، جهانی در حال هیجان و شوق بود و مردم را به شادی و شرارت می‌کشاند.
عکس خورشید جمالش در جهان
شعله می‌زد هفت کشور می‌گرفت
هوش مصنوعی: جمال او همچون نور خورشید در سراسر جهان درخشش داشت و تأثیرش بر هفت کشور احساس می‌شد.
چون صبا بر چین زلفش می‌گذشت
بوستان در مشک و عنبر می‌گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم به آرامی از کنار زلف چین‌دار او عبور می‌کند، عطر گلزار را به خود می‌گیرد و بویی خوش از مشک و عنبر به مشام می‌رسد.
هر دمی از آه دودآسای من
آتشی در عود و مجمر می‌گرفت
هوش مصنوعی: هر بار که من آهی می‌زنم، مانند این است که آتش در عود و مجمر روشن می‌شود.
بوسه‌ای زو دل طلب می‌کرد لیک
این سخن با او کجا در می‌گرفت
هوش مصنوعی: دل می‌خواست تا بوسه‌ای از او بگیرد، اما نمی‌توانست این احساس را به او بگوید و به این خاطر نمی‌توانستند با هم ارتباط برقرار کنند.
قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان می‌گفت و از سر می‌گرفت
هوش مصنوعی: عبید همیشه از درد و رنج خود به نحوی صحبت می‌کرد که گویی هر بار با شور و شوق تازه‌ای این موضوع را دوباره مرور می‌کند.

حاشیه ها

1394/05/14 21:08
ناشناس

ترک سرمستم چو ساغر می گرفت، شاید بوده باشد و ترک که زیبا روست و معشوق است و هیچ گونه بار نژادی ندارد