گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲

خوشا کسی که ز عشقش دمی رهایی نیست
غمش ز رندی و میلش به پارسایی نیست
دل رمیدهٔ شوریدگان رسوایی
شکسته‌ایست که در بند مومیایی نیست
ز فکر دنیی و عقبی فراغتی دارد
خداشناس که با خلقش آشنایی نیست
غلام همت درویش قانعم کاو را
سر بزرگی و سودای پادشایی نیست
مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق
که بر در کرمش حاجت گدایی نیست
به کنج عزلت از آن روی گشته‌ام خرسند
که دیگرم هوس صحبت ریایی نیست
قلندریست مجرد عبید زاکانی
حریف خواجگی و مرد کدخدایی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا کسی که ز عشقش دمی رهایی نیست
غمش ز رندی و میلش به پارسایی نیست
هوش مصنوعی: سعادتمند کسی است که از عشق خود هیچگاه رهایی ندارد و در عین حال غم و اندوهش به خاطر این عشق به دلایل ریا و تظاهر نیست.
دل رمیدهٔ شوریدگان رسوایی
شکسته‌ایست که در بند مومیایی نیست
هوش مصنوعی: دل‌های پرشور عاشقانی که به دور از آرامش هستند، همچون دل شکسته‌ای است که در تنگنای ماندگاری گرفتار نیست.
ز فکر دنیی و عقبی فراغتی دارد
خداشناس که با خلقش آشنایی نیست
هوش مصنوعی: درک دنیای مادی و معنوی برای شخصی که خدا را می‌شناسد، به گونه‌ای است که از دغدغه‌ها و نگرانی‌ها رهایی یافته است؛ زیرا او با روح و ذات دیگران آشنایی ندارد.
غلام همت درویش قانعم کاو را
سر بزرگی و سودای پادشایی نیست
هوش مصنوعی: من به خدمت فردی humble و با همت درویش راضی‌ام که نه بلند‌پروازی دارد و نه علاقه‌ای به پادشاهی.
مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق
که بر در کرمش حاجت گدایی نیست
هوش مصنوعی: منظور این است که هرگاه انسانی به نیازهای خود فکر کند، باید بداند که از درگاه خداوند، نیازی به درخواست و گدایی وجود ندارد. چرا که رحمت بی‌پایان و کرم الهی همیشه در دسترس است و نیازی به تظلم و خواهش نیست.
به کنج عزلت از آن روی گشته‌ام خرسند
که دیگرم هوس صحبت ریایی نیست
هوش مصنوعی: در گوشه‌ی تنهایی خود به خاطر این که دیگر تمایلی به صحبت‌های فریبنده ندارم، خوشحالم.
قلندریست مجرد عبید زاکانی
حریف خواجگی و مرد کدخدایی نیست
هوش مصنوعی: عبید زاکانی شخصی آزاد و بدون توجه به قید و بندهای اجتماعی است و با کسانی که در مقام‌های بالای اجتماعی قرار دارند و به نوعی قدرت را در دست دارند، هیچ هم‌نوازی ندارد.

حاشیه ها

1402/12/13 11:03
محمد نصری

بیت چهارم دقیقا مضمون همان بیت معروف سعدی است:

جهان بر آب نهاده است و آدمی بر باد 

غلام همت آنم که دل بر او ننهاد