گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در ستایش شاه شیخ ابواسحق

ای شکوهت خیمه بر بالای هفت اختر زده
هیبت بانگ سیاست بر شه خاور زده
شیخ ابواسحق سلطانیکه از شمشیر او
مهر لرزانست و مه ترسان و گردون سرزده
دولت اقبال در بالای چترت دائما
همچو مرغابی سلیمانی پر اندر پر زده
هر کجا صیت تو رفته خطبه‌ها آراسته
هر کجا نامت رسیده سکه‌ها بر زر زده
روز اول مشتری چون دید فرخ طالعت
در جهانگیری به نامت فال اسکندر زده
بندگانت پایه بر عرش معلی ساخته
پاسبانانت علم بر طارم اخضر زده
هرکجا فیروز بختی شهریاری صفدری
از دل و جان لاف خدمتکاری این در زده
از قبولت هرکه او چوگان دولت یافته
گوی در میدان این ایوان مینا در زده
مطربان بزم جان بخشت به هر آوازه‌ای
طعنه‌ها بر نغمهٔ ناهید خنیاگر زده
ابر دستت بر جهان باران رحمت ریخته
برق تیغت درنهاد دشمنان آذر زده
هرکجا شه عزم کرده همچو فراشان ز پیش
دولت آنجا سایبان افراخته چادر زده
با سپاهت هرکه یک ساعت به پیکار آمده
از دو پیکر زخمها یا بیش بر پیکر زده
هم سماک رامحش صد تیر در دل دوخته
هم شهاب رایتش صد تیر بر مغفر زده
داده هر روز آستانت را چو شاهان بوسها
هر سحر کز جیب گردون جرم خور سر بر زده
تا ابد نام تو باقی باد و نام دشمنت
همچو مرسوم منش ناگه قلم بر سر زده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شکوهت خیمه بر بالای هفت اختر زده
هیبت بانگ سیاست بر شه خاور زده
هوش مصنوعی: ای زیبایی و بزرگی تو که در آسمان استقرار داری، صدای رهبری و سیاست تو در میان مردم شرقی طنین‌انداز است.
شیخ ابواسحق سلطانیکه از شمشیر او
مهر لرزانست و مه ترسان و گردون سرزده
هوش مصنوعی: شیخ ابواسحق، سلطان بزرگی است که شمشیر او باعث ترس و احترام دیگران شده است و حتی ماه و آسمان از قدرت او به لرزه افتاده‌اند.
دولت اقبال در بالای چترت دائما
همچو مرغابی سلیمانی پر اندر پر زده
هوش مصنوعی: سعادتی که در زندگی‌ات وجود دارد، همیشه مانند پرنده‌ای بر فراز چتر تو در حال پرواز است.
هر کجا صیت تو رفته خطبه‌ها آراسته
هر کجا نامت رسیده سکه‌ها بر زر زده
هوش مصنوعی: هر جا که نام تو به گوش مردم رسیده، مراسم‌ها و خطبه‌ها به زیبایی برگزار شده و هر جا که نام تو مطرح شده، سکه‌ها با تصویر تو ضرب شده است.
روز اول مشتری چون دید فرخ طالعت
در جهانگیری به نامت فال اسکندر زده
هوش مصنوعی: در روز نخست، وقتی مشتری، سرنوشت خوشی را در حکمرانی مشاهده کرد، به نام تو فال اسکندر گرفت.
بندگانت پایه بر عرش معلی ساخته
پاسبانانت علم بر طارم اخضر زده
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، بندگانت را به عرش بلندت منتسب کرده‌ای و نگهبانان خود را در بالای زمین قرار داده‌ای.
هرکجا فیروز بختی شهریاری صفدری
از دل و جان لاف خدمتکاری این در زده
هوش مصنوعی: هرجا که شخص خوش شانسی به سلطنت برسد، با تمام وجودش به انجام خدمت و وفاداری مشغول است.
از قبولت هرکه او چوگان دولت یافته
گوی در میدان این ایوان مینا در زده
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو پذیرش پیدا کرده و به مقام و محبوبیتی دست یافته، باید در این میدان، یعنی در این ایوان زیبا، خود را نشان دهد و درخشش خود را به نمایش بگذارد.
مطربان بزم جان بخشت به هر آوازه‌ای
طعنه‌ها بر نغمهٔ ناهید خنیاگر زده
هوش مصنوعی: موسیقی‌دانان با هر آهنگ و صدایی در جشن و سرور جان‌ها را تازه می‌کنند و با آهنگ ناهید، زنده‌کنندۀ امید، به طعنه‌هایی پرداخته‌اند.
ابر دستت بر جهان باران رحمت ریخته
برق تیغت درنهاد دشمنان آذر زده
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و تاثیر شخصیتی می‌پردازد که مانند ابر، بر جهان رحمت و برکت می‌بارد و همچون برقی که در دل دشمنان ترس ایجاد می‌کند، توانایی و قدرتی دارد که آنها را ناتوان می‌نماید.
هرکجا شه عزم کرده همچو فراشان ز پیش
دولت آنجا سایبان افراخته چادر زده
هوش مصنوعی: هر جا که شاه تصمیم بگیرد، مانند سربازان جلوتر از او، سایه‌بان برپا می‌شود و چادر زده می‌شود.
با سپاهت هرکه یک ساعت به پیکار آمده
از دو پیکر زخمها یا بیش بر پیکر زده
هوش مصنوعی: هر کسی که به جنگ با سپاه تو برآمده، به زخم‌هایش افزوده شده و آسیب‌های بیشتری بر بدنش وارد شده است.
هم سماک رامحش صد تیر در دل دوخته
هم شهاب رایتش صد تیر بر مغفر زده
هوش مصنوعی: در این بیت، به توصیف نبردی پرداخته شده است که در آن، "سماک" و "شهاب" به عنوان نمادهایی از قهرمانان یا پهلوانان جنگی معرفی می‌شوند. به نوعی، این تصویر نشان‌دهنده‌ی قدرت و شجاعت آن‌هاست که به یکدیگر آسیب می‌زنند و در میدان نبرد به مبارزه می‌پردازند. "صد تیر در دل" به معنای غلبه و آسیب روحی و جسمی بوده و "صد تیر بر مغفر" نشان از آسیب به زره یا پوشش آن‌ها دارد. این وضعیت نشان دهنده شدت و جدیت جنگ است.
داده هر روز آستانت را چو شاهان بوسها
هر سحر کز جیب گردون جرم خور سر بر زده
هوش مصنوعی: هر روز به درگاه تو، مثل شاهان، بوسه‌هایی می‌زنم، چون صبح‌ها که گناه‌های سنگین آسمان از جیبش بیرون می‌آید.
تا ابد نام تو باقی باد و نام دشمنت
همچو مرسوم منش ناگه قلم بر سر زده
هوش مصنوعی: تا همیشه نام تو بر جا بماند و نام دشمنت به تعبیری مانند سرنوشت، ناگهان از یاد برود.