قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق
شه سریر چهارم که شاه انجم اوست
نوشته بر رخ منشور دولتش طغرا
کلاه شادی بنهاده فرقدان بر فرق
کشیده در بر خود توامان ز مشک قبا
مسبحان فلک در سجودگاه افول
زبان گشاده به تسبیح ربنا الا علی
زمان به صبح شتابان و من به قوت فکر
فلک به دور درافتاده من به چون و چرا
که چیست حاصل این روشنان بی حاصل
که چیست مقصد این قاصدان رهپیما
چه موجبست یکی ثابت و یکی سیار
نهان چراست یکی دیگری چرا پیدا
در این تفکر و اندیشه مانده تا دم صبح
به سیم خام بیندود چرخ را سیما
خلاص یافت ز زندان شام بیژن صبح
به زور رستم تقدیر و زخم دست قضا
در این مضیق تفکر ز هاتف غیبی
به گوش جان من آمد یکی خجسته ندا
که ای ضمیر تو از حاصلات کن غافل
ندانی این قدر و خویش را نهی دانا
حصول گردش چرخ بلند و سیر نجوم
غرض ز مبدا ارکان و فطرت اشیا
وجود قدسی این پادشاه دادگر است
پناه دین محمد امین ملک خدا
جمال دولت و دنیا و دین ابواسحاق
خدایگان منوچهر چهر دارا را
قضا شکوه قدر قدرت زمانه توان
فلک مهابت گردون سریر مهر سخا
صریر خامهٔ او مشرف خزانهٔ غیب
ضمیر روشن او کاشف رموز سما
دهان غنچهٔ دولت به طلعتش خندان
زبان سوسن نصرت به مدحتش گویا
جهان پناها گر امر نافذت خواهد
به یک اشاره عالی که هست عقده گشا
دماغ دهر ز سوادی شب کند خالی
خلاص بخشد خورشید را ز استسقا
همیشه تا که ز تاثیر هفت و چار بود
حصول پنج حواس و سه روح و هفت اعضا
از این سه پنج ترا کام و نام حاصل باد
به رغم حاسد ملعون در این سپنج سرا
مدام رای هنرپرور تو حکم روان
همیشه طبع سخا پیشهٔ تو کامروا
هزار عید برانی به کامرانی و عیش
هزار سال بمانی هزار معنی را (کذا)
قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در وصف آسمان و افلاک: چو دست قدرت خراط حقهٔ میناقصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح جلالالدین شاه شجاع مظفری و فتح اصفهان: صباح عید و رخ یار و روزگار شباب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شه سریر چهارم که شاه انجم اوست
نوشته بر رخ منشور دولتش طغرا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک پادشاه بزرگ و با شکوه میپردازد که بر تخت سلطنت نشسته و به عنوان سرور آسمانها شناخته میشود. بر چهره او علامتی از قدرت و عظمت حک شده که نشاندهنده مقام و موقعیت اوست. این علامت، نمادی از دولت و سلطنتش به شمار میرود.
کلاه شادی بنهاده فرقدان بر فرق
کشیده در بر خود توامان ز مشک قبا
هوش مصنوعی: کلاه خوشحالی را بر سر نهادهام و در کنار آن، از عطر مشک نیز بهرهمندم.
مسبحان فلک در سجودگاه افول
زبان گشاده به تسبیح ربنا الا علی
هوش مصنوعی: سپاس و ستایش بیپایان در آن هنگام که افول آفتاب به زمین نزدیک میشود، همه چیز به حالت سجده درآمده و زبانها به حمد و ستایش خداوند گشوده میشود.
زمان به صبح شتابان و من به قوت فکر
فلک به دور درافتاده من به چون و چرا
هوش مصنوعی: زمان به سرعت به سوی صبح در حال حرکت است و من با قدرت تفکر خود درگیر سوالات و شبهات هستم، در حالی که دنیا در دور خودش میچرخد.
که چیست حاصل این روشنان بی حاصل
که چیست مقصد این قاصدان رهپیما
هوش مصنوعی: این افراد دانشمند و فرهیخته، چه دستاوردی دارند که در نهایت بی نتیجه است؟ هدف این مسافران در مسیر کجاست؟
چه موجبست یکی ثابت و یکی سیار
نهان چراست یکی دیگری چرا پیدا
هوش مصنوعی: چرا برخی چیزها ثابت و برخی دیگر در حال حرکت هستند؟ علت پنهان بودن یکی و آشکار بودن دیگری چیست؟
در این تفکر و اندیشه مانده تا دم صبح
به سیم خام بیندود چرخ را سیما
هوش مصنوعی: شخصی تا صبح در افکار و اندیشههایش مانده است و در نهایت به این نتیجه میرسد که زندگیاش تحت تأثیر ظاهری و سطحی است.
خلاص یافت ز زندان شام بیژن صبح
به زور رستم تقدیر و زخم دست قضا
هوش مصنوعی: بیژن از زندان شام آزاد شد و این صبح به کمک رستم، سرنوشت و سرنوشتساز، زخمهایی را که قضا و قدر به او زده بودند، پشت سر گذاشت.
در این مضیق تفکر ز هاتف غیبی
به گوش جان من آمد یکی خجسته ندا
هوش مصنوعی: در این لحظههای پرتنش، صدای نیکویی از سوی قدرتی فراتر از فهم من به گوشم رسید.
که ای ضمیر تو از حاصلات کن غافل
ندانی این قدر و خویش را نهی دانا
هوش مصنوعی: ای روحِ پیروزمند، غافل نباش از ثمرات و نتایج کارهای خود. نمیدانی که شناخت و آگاهی از خود، چه قدر اهمیت دارد.
حصول گردش چرخ بلند و سیر نجوم
غرض ز مبدا ارکان و فطرت اشیا
هوش مصنوعی: حرکت و چرخش آسمان و ستارهها، هدفی دارد که به اساس و طبیعت اشیاء برمیگردد.
وجود قدسی این پادشاه دادگر است
پناه دین محمد امین ملک خدا
هوش مصنوعی: وجود مقدس این پادشاه عادل، حمایتگر دین پیامبر محمد است و او سلطنت خدا را در اختیار دارد.
جمال دولت و دنیا و دین ابواسحاق
خدایگان منوچهر چهر دارا را
هوش مصنوعی: زیبایی و مقام و دنیا و دین ابواسحاق، یکی از بزرگترین شخصیتها و چهرههای برجسته منوچهر دارا.
قضا شکوه قدر قدرت زمانه توان
فلک مهابت گردون سریر مهر سخا
هوش مصنوعی: خدایی که سرنوشت را به دست دارد، قدرتمند و با شکوه است. این قدرت زمانه و عظمت آسمانها، همچون تختی است که محبت و generosity را بر دوش دارد.
صریر خامهٔ او مشرف خزانهٔ غیب
ضمیر روشن او کاشف رموز سما
هوش مصنوعی: نوشتههای او همچون صداکاری است که به رازهای پنهان جهان و درون انسانها آگاهی میدهد. روشنایی ذهن او به کشف اسرار آسمانی کمک میکند.
دهان غنچهٔ دولت به طلعتش خندان
زبان سوسن نصرت به مدحتش گویا
هوش مصنوعی: گل لاله، با چهرهای خوشحال، خبر از خوشبختی میدهد و زبان سوسن نیز در ستایش او سخن میگوید.
جهان پناها گر امر نافذت خواهد
به یک اشاره عالی که هست عقده گشا
هوش مصنوعی: اگر ارادهای قوی و عمیق از سوی تو باشد، تمام دنیا به راحتی و با یک اشاره تو به خدمت میآید و مشکلات حل میشوند.
دماغ دهر ز سوادی شب کند خالی
خلاص بخشد خورشید را ز استسقا
هوش مصنوعی: زمانه، در طبع و سرشتی که دارد، با سابقهها و آموختهها، شب را خالی میکند و به خورشید اجازه میدهد تا بر کیمیای زندگی بتابد و از درخواست باران آزاد شود.
همیشه تا که ز تاثیر هفت و چار بود
حصول پنج حواس و سه روح و هفت اعضا
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که تحت تأثیر نیروهای طبیعی و کیهانی باشیم، حس های پنجگانه و سه نوع روح و هفت عضو بدن به وجود میآیند.
از این سه پنج ترا کام و نام حاصل باد
به رغم حاسد ملعون در این سپنج سرا
هوش مصنوعی: امیدوارم از این سه یا پنج چیز، خوشبختی و شهرتی به دست آوری، حتی اگر بعضی از بدخواهان برایت مشکل ایجاد کنند در این دنیا.
مدام رای هنرپرور تو حکم روان
همیشه طبع سخا پیشهٔ تو کامروا
هوش مصنوعی: همواره هنر و اندیشهی تو موجب برکت و خوشبختی میشود و به همین دلیل، همواره در حالتی از کامیابی و سعادتمندی قرار داری.
هزار عید برانی به کامرانی و عیش
هزار سال بمانی هزار معنی را (کذا)
هوش مصنوعی: اگر هزار جشن و سرور برای تو برپا کنند و تو در خوشی و شادی به سر ببری، مانند این است که هزار معنی و مفهوم در زندگیات وجود دارد.