گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک

باز گل جلوه‌کنان روی به صحرا دارد
نوجوان است سر عیش و تماشا دارد
خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد
لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد
آب هر لحظه چو داود زره میسازد
باد خاصیت انفاس مسیحا دارد
لاله بر طرف چمن رقص کنان پنداری
نو عروسیست که پیراهن والا دارد
قصهٔ سرو دراز است نمیشاید گفت
کان حدیثیست که آن سر به ثریا دارد
اینچنین زار که بلبل به چمن می‌نالد
نسبتی با من دلدادهٔ شیدا دارد
بوستان را همه اسباب مهیاست ولی
خرم آن کو همه اسباب مهیا دارد
نقد امروز غنیمت شمر از دست مده
کور بختست که اندیشهٔ فردا دارد
بت من جلوه‌کنان گر به چمن درگذرد
با رخش سوی گل و لاله که پروا دارد
آن چه حسن است که آن شکل و شمایل را هست
وان چه لطفست که آن قامت و بالا دارد
گفتمش زلف تو دارد دل من از سرطنز
گفت کین بی سر و پا بین که چه سودا دارد
قطرهٔ اشگ من خسته جگر در غم او
هست خونی که تعلق به سویدا دارد
عالمی بندهٔ اوگشته واو از سر صدق
هوس بندگی صاحب دانا دارد
رکن دین خواجهٔ مه چاکر خورشید غلام
که دل و مرتبهٔ حاتم و دارا دارد
در جهان همسر و همتاش نه بودست و نه هست
به خدائی که نه انباز و نه همتا دارد
دشمن از برق سنانش بگدازد ور خود
تن ز پولاد و دل از صخرهٔ صما دارد
صاحبا شاهد شد سرمهٔ چشم افلاک
خاک پای تو که در دیدهٔ ما جا دارد
خرد پیر ترا دولت برنا یار است
خنک این پیر که آن دولت برنا دارد
دست دریاش گهر بخش تو هنگام عطا
همچو ابریست که خاصیت دریا دارد
پیش رای تو کجا لاف ضیا باید زد
کیست خورشید که این زهره و یارا دارد
حلقهٔ چاکری تست که دارد مه نو
کمر بندگی تست که جوزا دارد
راستی خواجه در این عهد ترا شاید گفت
که زجودت همه کس عیش مهنا دارد
گه گهی تربیتی از سر اشفاق و کرم
بنده از خدمت مخدوم تمنی دارد
می‌نواز از سر انعام دعاگویان را
که دعاهای به اخلاص اثرها دارد
تا ابد در دو جهان نام نکو کسب کند
هر مربی که چو من بنده مربی دارد
دایما کامروا باش و به شادی گذران
که جهانی به جناب تو تولی دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز گل جلوه‌کنان روی به صحرا دارد
نوجوان است سر عیش و تماشا دارد
هوش مصنوعی: گل دوباره به طبیعت آمده و با زیبایی‌اش دل‌ها را شاد می‌کند. جوانی در اوج شادی و خوش‌گذرانی‌اش به تماشای این زیبایی‌ها مشغول است.
خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد
لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خارها در پهلو و پایش را اذیت می‌کنند و در گل‌ها گرفتار شده است، اما او با لبخندی زیبا به زندگی ادامه می‌دهد، زیرا این گل‌های تازه و زیبا را در کنار خود دارد.
آب هر لحظه چو داود زره میسازد
باد خاصیت انفاس مسیحا دارد
هوش مصنوعی: آب در هر لحظه مانند زره‌ای که داود می‌سازد، در حال شکل‌گیری است و باد ویژگی‌های نفس مسیح را دارد که به حیات و زندگی کمک می‌کند.
لاله بر طرف چمن رقص کنان پنداری
نو عروسیست که پیراهن والا دارد
هوش مصنوعی: گل لاله‌ای که در کنار چمن می‌رقصد، انگار عروسی است که لباسی زیبا و باشکوه بر تن دارد.
قصهٔ سرو دراز است نمیشاید گفت
کان حدیثیست که آن سر به ثریا دارد
هوش مصنوعی: قصهٔ سرو بلند داستانی طولانی و پیچیده است که نمی‌توان به سادگی آن را بیان کرد؛ زیرا این داستان به موضوعی مهم و باارزش مربوط می‌شود که جایگاهی بالا و والا دارد.
اینچنین زار که بلبل به چمن می‌نالد
نسبتی با من دلدادهٔ شیدا دارد
هوش مصنوعی: بلبل به‌طور غم‌انگیزی در باغ می‌خواند و این حال او به نوعی با من، که عاشق و دیوانه‌ام، مرتبط است.
بوستان را همه اسباب مهیاست ولی
خرم آن کو همه اسباب مهیا دارد
هوش مصنوعی: باغ و گلستان آماده و زیبا است، اما کسی که می‌تواند از آن لذت ببرد و شاداب باشد، همان است که خود نیز شرایط خوشبختی و شادی را داراست.
نقد امروز غنیمت شمر از دست مده
کور بختست که اندیشهٔ فردا دارد
هوش مصنوعی: فرصت‌های امروز را مغتنم بشمار و آن‌ها را از دست نده، زیرا کسی که به فکر آینده است، ممکن است دچار بدشانسی شود.
بت من جلوه‌کنان گر به چمن درگذرد
با رخش سوی گل و لاله که پروا دارد
هوش مصنوعی: اگر معشوق من با زیبایی خود از کنار باغ عبور کند و با چهره‌اش به گل و لاله توجه کند، چه اهمیتی دارد؟
آن چه حسن است که آن شکل و شمایل را هست
وان چه لطفست که آن قامت و بالا دارد
هوش مصنوعی: زیبایی واقعی در آن چیزی است که در ظاهر و ویژگی‌های ظاهری وجود دارد و جذابیت در آن است که آن شخص چگونه ایستاده و با چه قامتی خود را نشان می‌دهد.
گفتمش زلف تو دارد دل من از سرطنز
گفت کین بی سر و پا بین که چه سودا دارد
هوش مصنوعی: به او گفتم که زلف تو دل مرا درگیر کرده است. او در جواب گفت، به این فرد بی‌سر و پا نگاه کن که چه حال و هوایی دارد.
قطرهٔ اشگ من خسته جگر در غم او
هست خونی که تعلق به سویدا دارد
هوش مصنوعی: اشک من که از دل پر درد و سختی می‌ریزد، نشان‌دهنده غم و اندوهم برای اوست، مثل خونی که به رنگ سیاه تعلق دارد.
عالمی بندهٔ اوگشته واو از سر صدق
هوس بندگی صاحب دانا دارد
هوش مصنوعی: انسانی که در کمال صداقت و عشق به خداوند، خود را به بندگی او سپرده، از علم و دانایی واقعی بهره‌مند است.
رکن دین خواجهٔ مه چاکر خورشید غلام
که دل و مرتبهٔ حاتم و دارا دارد
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف شخصی می‌پردازد که به عنوان رکن دین شناخته می‌شود و به خورشید تشبیه شده است. او صفاتی چون مهربانی و هزینه کردن برای دیگران را دارد و در اصل به منزلت و مقام بلند شخصیتی اشاره دارد که می‌تواند رحم و بزرگواری حاتم طائی و دارا را در خود جمع کند.
در جهان همسر و همتاش نه بودست و نه هست
به خدائی که نه انباز و نه همتا دارد
هوش مصنوعی: در جهان هیچ همسری و همتایی برای خدا وجود ندارد و نخواهد داشت، زیرا خداوند هیچ شریک و همتایی ندارد.
دشمن از برق سنانش بگدازد ور خود
تن ز پولاد و دل از صخرهٔ صما دارد
هوش مصنوعی: دشمن با تیزی و تندیش آسیب می‌زند، اما اگر خود فرد از جسمی محکم و دل و اراده‌ای استوار برخوردار باشد، قادر به مقاومت در برابر آن خواهد بود.
صاحبا شاهد شد سرمهٔ چشم افلاک
خاک پای تو که در دیدهٔ ما جا دارد
هوش مصنوعی: دوست من، چشم‌های آسمان به رنگ سرمه‌ای که از خاک پای تو به دست آمده، گواهی می‌دهند که تو در دل و دیدگان ما جای داری.
خرد پیر ترا دولت برنا یار است
خنک این پیر که آن دولت برنا دارد
هوش مصنوعی: خرد پیر تو موجب خوشبختی جوانی است، خوشا به حال این پیر که آن خوشبختی جوانی را دارد.
دست دریاش گهر بخش تو هنگام عطا
همچو ابریست که خاصیت دریا دارد
هوش مصنوعی: دریا وقتی که عطا می‌کند، همچون ابری است که خاصیت دریا را دارد و گوهرهایش را به تو می‌بخشد.
پیش رای تو کجا لاف ضیا باید زد
کیست خورشید که این زهره و یارا دارد
هوش مصنوعی: در برابر رأی و نظر تو، نمی‌توان به تظاهر و خودنمایی پرداخت. چه کسی می‌تواند خود را به خورشید برساند وقتی که تو اینقدر درخشان و برجسته‌ای؟
حلقهٔ چاکری تست که دارد مه نو
کمر بندگی تست که جوزا دارد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جذابیت کسی اشاره می‌کند که با قناوت و لطافت خود، دل‌ها را مجذوب می‌کند. او به نوعی به محبت و وفاداری به آن شخص اشاره دارد و بیان می‌کند که عشق و علاقه‌اش به او همچون حلقه‌ای است که او را به این شخص متصل کرده است، و نشانه‌ای از نیکویی و برتری آن فرد در دل شاعر می‌باشد.
راستی خواجه در این عهد ترا شاید گفت
که زجودت همه کس عیش مهنا دارد
هوش مصنوعی: شاید خواجه در این زمان به تو بگوید که بخاطر نیکی و بخشش و رفتار خوبت، همه افراد از زندگی لذت می‌برند و شادی می‌کنند.
گه گهی تربیتی از سر اشفاق و کرم
بنده از خدمت مخدوم تمنی دارد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، با محبت و مهربانی، بنده از آقای خود خواسته‌ای دارد.
می‌نواز از سر انعام دعاگویان را
که دعاهای به اخلاص اثرها دارد
هوش مصنوعی: با محبت و احترام به دعاگویان بپرداز، زیرا دعاهای صمیمانه و خالصانه تأثیرگذار هستند.
تا ابد در دو جهان نام نکو کسب کند
هر مربی که چو من بنده مربی دارد
هوش مصنوعی: هر مربی که شاگردی مانند من داشته باشد، برای همیشه در دنیا و آخرت نام نیکو به دست خواهد آورد.
دایما کامروا باش و به شادی گذران
که جهانی به جناب تو تولی دارد
هوش مصنوعی: همواره خوشحال و راضی باش و زندگی‌ات را با شادی سپری کن، زیرا جهان به خاطر تو به جاودانگی و زیبایی وجود دارد.