قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق گوید
جهان خوشست و چمن خرمست و بلبل شاد
ببار بادهٔ گلرنگ هرچه بادا باد
به شش جهت چو از این هفت چرخ بوقلمون
از آنچه هست مقدر نه کم شود نه زیاد
به نای و نی نفسی وقت خویشتن خوش دار
چو نای و نی چه دهی عمر خویشتن بر باد
بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار
غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد
زمین که بود زتاثیر زمهریر خراب
ز یمن مقدم نوروز میشود آباد
به شاهدان چمن صد هزار لخلخه حور
به دست پیک نسیم بهار بفرستاد
چو نقشبند ریاحین قبای غنچه ببست
صبا به لطف سر نافهٔ ختن بگشاد
میان سبزه و گل رقص میکند لاله
به پیش آب روان جلوه میکند شمشاد
درم فشانی بر فرق سبزهها کاریست
که باز لطف نسیم بهار را افتاد
ز رنگ و بوی چمن جنتیست پنداری
که هست درگه اعلای شاه شاه نژاد
جهانگشای جوانبخت شیخ ابواسحاق
که چرخ پیر جوانی چو او ندارد یاد
کمینه بندهٔ او صد چو رستم دستان
کهینه چاکر او صد چو کیقباد و قباد
مهابتیست سر تیغ آبدارش را
که از صلابت او آب میشود فولاد
خدایگانا تا روز حشر لطف خدای
زمام دولت و حکمت به دست حکم تو داد
چو شمع هر که کند سرکشی در این حضرت
عجب مدار گرش آتش اوفتد به نهاد
سمند باد مسیر تو، با صبا هم تک
سنان صاعقه بار تو با قدر همزاد
همیشه شیر فلک آرزوی آن دارد
که با سگان درت دوستی کند بنیاد
به روز معرکه صد خصم را به هم بر دوخت
هر آن خدنگ که از بازوی تو یافت گشاد
مراد خلق ز جود تو میشود حاصل
ز روی لطف مراد دلت خدا بدهاد
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در ستایش سلطان معزالدین اویس جلایری: ترکم چو قصد خون دل عاشقان کندقصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضا در مدح همو گوید: بنوش باده که فصل بهار میآید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان خوشست و چمن خرمست و بلبل شاد
ببار بادهٔ گلرنگ هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: دنیا زیباست، گلستان پر رونق است و بلبل خوشحال به دنبال شادی است. بیایید به سلامتی و خوشیهای رنگین زندگی بنوشیم که هر چه باشد، باشد.
به شش جهت چو از این هفت چرخ بوقلمون
از آنچه هست مقدر نه کم شود نه زیاد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که سرنوشت انسانها از قبل تعیین شده است و هیچچیزی نمیتواند بر آن تأثیر بگذارد. نه چیزی به آن اضافه میشود و نه چیزی از آن کاسته خواهد شد. حتی اگر در زندگی مانند بوقلمون از این طرف به آن طرف برویم، سرنوشت ما تغییر نخواهد کرد.
به نای و نی نفسی وقت خویشتن خوش دار
چو نای و نی چه دهی عمر خویشتن بر باد
هوش مصنوعی: در هنگام نواختن نای و نی، لحظاتی را برای خودت گرامی بدار و به یاد داشته باش که مانند نای و نی، عمرت را بیهوده تلف نکن.
بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار
غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد
هوش مصنوعی: به جای اینکه به دنیای فانی و بیارزش بچسبی، به جایگاه و زیباییهای دوستی و عشق توجه کن و از قید و بندهای دنیا رهایی یاب.
زمین که بود زتاثیر زمهریر خراب
ز یمن مقدم نوروز میشود آباد
هوش مصنوعی: زمین، زمانی که تحت تاثیر سرما و یخبندان قرار دارد، با آمدن نوروز و هوای ملایم به روزهای خوب و آباد تبدیل میشود.
به شاهدان چمن صد هزار لخلخه حور
به دست پیک نسیم بهار بفرستاد
هوش مصنوعی: نسیم بهار به گلها و چمنها پیامهایی از زیبایی و عشق میآورد، که نشاندهندهی وجود حوریان بهشتی است. این پیامها با لطافت و شادابی به گوش میرسند و زیباییهای طبیعی را توصیف میکنند.
چو نقشبند ریاحین قبای غنچه ببست
صبا به لطف سر نافهٔ ختن بگشاد
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم لطیف به گلها و غنچهها نزدیک میشود، به زیبایی و ظرافت آغوش آنها را باز میکند و لحظات شیرینی را به وجود میآورد.
میان سبزه و گل رقص میکند لاله
به پیش آب روان جلوه میکند شمشاد
هوش مصنوعی: لاله در میان سبزه و گل رقصان است و به خوبی خود را در جلوی آب روان به نمایش میگذارد. شمشاد نیز جلوهگری میکند.
درم فشانی بر فرق سبزهها کاریست
که باز لطف نسیم بهار را افتاد
هوش مصنوعی: بپاشیدن درم بر سر چمنها، کار شگفتی است که نشاندهندهی زیبایی و رحمت نسیم بهار است.
ز رنگ و بوی چمن جنتیست پنداری
که هست درگه اعلای شاه شاه نژاد
هوش مصنوعی: چمن با رنگ و بوی خود مانند بهشتی به نظر میرسد که گویی دربخانهی عالیترین پادشاهان است.
جهانگشای جوانبخت شیخ ابواسحاق
که چرخ پیر جوانی چو او ندارد یاد
هوش مصنوعی: شیخ ابواسحاق، که به عنوان یک شخصیت خوشبخت و با سعادت در جهان شناخته میشود، دارای ویژگیهایی است که هیچ فرد جوان و توانمندی از زمانهای گذشته نمیتواند با او مقایسه شود.
کمینه بندهٔ او صد چو رستم دستان
کهینه چاکر او صد چو کیقباد و قباد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وجود من هیچ است و در برابر او به اندازهٔ رستم، قهرمان بزرگ اساطیری، اهمیت ندارم. من حتی به اندازهٔ صد خدمتکار او نیز ارزش ندارم و هیچ جایگاهی را در مقایسه با پادشاهان بزرگ مانند کیقباد و قباد ندارم. در واقع، مقام و ارزش واقعی من را تنها او میتواند تعیین کند.
مهابتیست سر تیغ آبدارش را
که از صلابت او آب میشود فولاد
هوش مصنوعی: عشق و محبت او به قدری قوی و شدید است که حتی آبدارترین و سختترین چیزها مانند فولاد، در برابر صلابت و قدرت او ذوب میشوند.
خدایگانا تا روز حشر لطف خدای
زمام دولت و حکمت به دست حکم تو داد
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تا روز قیامت، لطف و رحمت خداوندی به دست تو است که زمام حکومت و علم را در اختیار داری.
چو شمع هر که کند سرکشی در این حضرت
عجب مدار گرش آتش اوفتد به نهاد
هوش مصنوعی: هر کس در این مقام و منزلت سرکشی کند، باید تعجب نکنی که در دل او آتش شعلهور میشود، مانند شمعی که در برابر باد و طوفان ضعیف و آسیبپذیر است.
سمند باد مسیر تو، با صبا هم تک
سنان صاعقه بار تو با قدر همزاد
هوش مصنوعی: اسب تند و تیز باد در مسیر تو در حرکت است و همراه با نسیم، همنوا شده است. رعد و برق در تو به اندازهای قوی و باشکوه است که انگار همزاد توست.
همیشه شیر فلک آرزوی آن دارد
که با سگان درت دوستی کند بنیاد
هوش مصنوعی: شیر آسمان همیشه آرزو دارد که با سگان دربار دوست شود.
به روز معرکه صد خصم را به هم بر دوخت
هر آن خدنگ که از بازوی تو یافت گشاد
هوش مصنوعی: در روز نبرد، هر دشمنی که به هم حمله میآورد، تو با هر تیر و زهرهای که از قدرتت به دست میآوری، او را متوقف میکنی و از میدان خارج میکنی.
مراد خلق ز جود تو میشود حاصل
ز روی لطف مراد دلت خدا بدهاد
هوش مصنوعی: مراد و خواسته مردم از بخشش تو به واقعیت میپیوندد و از سر لطف تو، آرزوی قلبیات را خدا برآورده خواهد کرد.