گنجور

باب چهارم در عدالت - مذهب مختار

اما مذهب اصحابنا آنکه: این سیرت اسوء سیر است و عدالت مستلزم خلل بسیار و آن را به دلایل واضح روشن گردانیده‌اند، و می‌گویند: بنای کار سلطنت و فرماندهی و کدخدایی بر سیاست است، تا از کسی نترسند فرمان آنکس نبرند، و همه یکسان باشند و بنای کارها خلل پذیرد، و نظام امور گسسته شود. آنکس که حاشا عدل ورزد و کسی را نزند و نکشد و مصادره نکند و خود را مست نسازد و بر زیر‌دستان اظهار عربده و غضب نکند، مردم از او نترسند و رعیّت فرمان ملوک نبرند، فرزندان و غلامان سخن پدران و مخدومان نشوند، و مصالح بلاد و عباد متلاشی گردد؛ و از بهر این معنی گفته‌اند:

پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند!

می‌فرمایند «العداله تورث الفلاکه». خود کدام دلیل واضح‌تر از اینکه پادشاهان عجم چون ضحاک تازی و یزدجرد بزه‌کار، که اکنون صدر جهنم بدیشان مشرف است، و دیگر متاخّران که از عقب رسیدند، تا ظلم می‌کردند دولت ایشان در ترقّی بود و مُلک معمور؟

چون زمان به کسری انوشروان رسید، او از رکاکت رای و تدبیر وزرای ناقص‌عقل شیوه عدل اختیار کرد، در اندک زمانی کنگره‌های ایوانش بیفتاد، و آتشکده‌ها که معبد ایشان بود به یک بار بمرد، و اثرشان از روی زمین محو شد. امیرالمومنین مشید قواعد دین عمربن خطاب- رضی الله عنه- که به عدل موصوف بود خشت می‌زد، و نان جو می‌خورد؛ و گویند خرقه‌اش هفده من بود، معاویه به برکت ظلم ملک از دست امام علی- کرم الله وجهه- بدر برد. بخت‌النصر تا دوازده هزار پیغمبر را در بیت‌المقدس بی‌گناه نکشت، و چند هزار پیغمبر را اسیر نکرد و ستوربانی نفرمود، دولت او عروج نکرد و در دو جهان سرافراز نشد. چنگیزخان که امروز به کوری اعدا در درک اشفل مقتدا و پیشوای مغولان اولین و آخرین است تا هزاران هزار بی‌گناه را به تیغ بی‌دریغ از پای در نیاورد، پادشاهی روی زمین بر او مقرّر نگشت.

حکایت: در تواریخ مغول وارد است که هولاکوخان را چون بغداد مسخر شد جمعی را که از شمشیر باز مانده بود بفرمود تا حاضر کردند، حال هر قومی را باز پرسید، چون بر احوال مجموع واقف گشت، گفت: از محترفه ناگزیر است. ایشان را رخصت داد تا بر سر کار رفتند؛ تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر او بازرگانی کنند؛ جهودان را فرمود که قومی مظلومند به جزیه از ایشان قانع شد؛ مخنثان را به حرم‌های خود فرستاد، قضات و مشایخ و صوفیان و حاجیان و واعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی‌گیران و شاعران و قصه‌خوانان را جدا کرد و فرمود: «اینان در آفرینش زیادت‌اند و نعمت خدای به زیان می‌برند»؛ حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند، و روی زمین را از خبث ایشان پاک کرد. لاجزم قرب نود سال پادشاهی در خاندان او قرار گرفت، و هر روز دولت ایشان در تزاید بود. ابوسعید بیچاره را چون دغدغه عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید، در اندک مدتی دولتش سپری شد و خاندان هولاکوخان و مساعی او در سر نیّت ابوسعید رفت. آری:

چو تیره شود مرد را روزگار
همه آن کند کش نیاید بکار

رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از ظلمت ظلم عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند.

باب چهارم در عدالت - مذهب منسوخ: اکابر سلف عدالت را یکی از فضایل اربعه شمرده‌اند، و بنای امور معاش و معاد بر آن نهاده‌اند. معتقد ایشان آن بوده که «بالعدل قامت السموات و الارض» و خود مامور «ان الله یامر بالعدل والاحسان»...بداشتندی. بنابراین سلاطین و امرا و اکابر و وزرا دایم همّت بر اشاعت معدلت و رعایت امور رعیت و سپاهی گماشتندی، و آن را سبب دولت و نیک‌نامی شناختندی؛ و این قسم را چنان معتقد بوده‌اند که عوام نیز در معاملات و مشارکات طریق عدالت کار فرمودندی و گفتندی:باب پنجم در سخاوت - مذهب منسوخ: از ثقات مروی است که مردم در ایام سابق سخاوت را پسندیده داشته‌اند و کسی را که بدین خلق معروف بوده شکر گفته‌اند و بدان مفاخرت نموده فرزندان را بدین خصلت تحریض کرده‌اند. این قشم را چنان معتقد بوده‌اند که اگر مثلا شخصی گرسنه‌ای را سیر کردی یا برهنه‌ای را پوشاندی یا درمانده‌ای را دست گرفتی از آن عار نداشتی و تا به حدی در این باب مبالغه کردندی که اگر کسی این سیرت ورزیدی مردم او را ثنا گفتندی، و قطعا او را بدین سبب عیب نکردندی. علماء در تخلید ذکر او کتب پرداختندی و شعرا مدح او گفتندی.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اما مذهب اصحابنا آنکه: این سیرت اسوء سیر است و عدالت مستلزم خلل بسیار و آن را به دلایل واضح روشن گردانیده‌اند، و می‌گویند: بنای کار سلطنت و فرماندهی و کدخدایی بر سیاست است، تا از کسی نترسند فرمان آنکس نبرند، و همه یکسان باشند و بنای کارها خلل پذیرد، و نظام امور گسسته شود. آنکس که حاشا عدل ورزد و کسی را نزند و نکشد و مصادره نکند و خود را مست نسازد و بر زیر‌دستان اظهار عربده و غضب نکند، مردم از او نترسند و رعیّت فرمان ملوک نبرند، فرزندان و غلامان سخن پدران و مخدومان نشوند، و مصالح بلاد و عباد متلاشی گردد؛ و از بهر این معنی گفته‌اند:
هوش مصنوعی: مذهب اصحاب ما این است که این نوع رفتار، بدترین نوع رفتار است و عدالت در آن مستلزم وجود مشکلات فراوان است. دلایل واضحی برای این مطلب وجود دارد. آن‌ها می‌گویند که اساس حکومت و رهبری بر پایه سیاست است، تا مردم از کسی نترسند و به فرمان او گوش ندهند و همه در یک سطح قرار گیرند و در نتیجه کارها دچار اختلال شوند و نظم امور به هم بریزد. اگر کسی به عدالت رفتار کند و به دیگران آسیب نرساند یا اموالی را مصادره نکند و خود را تسلیم لذات نکند و بر زیردستانش خشم نگیرد، مردم از او نمی‌ترسند و رعیّت به فرمان پادشاهان گوش نمی‌دهند. فرزندان و غلامان نیز تحت تأثیر سخنان پدران و سرپرستان خود قرار نمی‌گیرند و در نتیجه، منافع کشور و مردم مختل می‌شود. به همین خاطر گفته‌اند که...
پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند!
هوش مصنوعی: پادشاهان برای دستیابی به منافع خود، حاضرند دست به اقدامات خشونت‌آمیز و کشتار بزنند!
می‌فرمایند «العداله تورث الفلاکه». خود کدام دلیل واضح‌تر از اینکه پادشاهان عجم چون ضحاک تازی و یزدجرد بزه‌کار، که اکنون صدر جهنم بدیشان مشرف است، و دیگر متاخّران که از عقب رسیدند، تا ظلم می‌کردند دولت ایشان در ترقّی بود و مُلک معمور؟
هوش مصنوعی: ایشان می‌فرمایند که «عدالت موجب ثروت می‌شود». چه دلیلی واضح‌تر از این وجود دارد که پادشاهان عجم مانند ضحاک تازی و یزدجرد که به خاطر گناهانشان اکنون در عذاب جهنم به سر می‌برند، و همچنین سایر پادشاهان بعد از آن‌ها، در زمانی که ظلم و ستم می‌کردند، دولتشان رو به پیشرفت بود و سرزمینشان آباد بود؟
چون زمان به کسری انوشروان رسید، او از رکاکت رای و تدبیر وزرای ناقص‌عقل شیوه عدل اختیار کرد، در اندک زمانی کنگره‌های ایوانش بیفتاد، و آتشکده‌ها که معبد ایشان بود به یک بار بمرد، و اثرشان از روی زمین محو شد. امیرالمومنین مشید قواعد دین عمربن خطاب- رضی الله عنه- که به عدل موصوف بود خشت می‌زد، و نان جو می‌خورد؛ و گویند خرقه‌اش هفده من بود، معاویه به برکت ظلم ملک از دست امام علی- کرم الله وجهه- بدر برد. بخت‌النصر تا دوازده هزار پیغمبر را در بیت‌المقدس بی‌گناه نکشت، و چند هزار پیغمبر را اسیر نکرد و ستوربانی نفرمود، دولت او عروج نکرد و در دو جهان سرافراز نشد. چنگیزخان که امروز به کوری اعدا در درک اشفل مقتدا و پیشوای مغولان اولین و آخرین است تا هزاران هزار بی‌گناه را به تیغ بی‌دریغ از پای در نیاورد، پادشاهی روی زمین بر او مقرّر نگشت.
هوش مصنوعی: زمانی که به دوره انوشروان رسید، او به دلیل ناتوانی وزیرانش در تصمیم‌گیری درست، به روش عدالت روی آورد. به همین دلیل، در مدت کوتاهی بناهای مهم او به زمین افتاد و آتشکده‌ها که مکان‌های عبادت آنها بودند به یکباره نابود شدند و نشانه‌های آنها از روی زمین محو گردید. امیرالمؤمنین به قواعد دین عمر بن خطاب، که به انصاف معروف بود، توجه خاصی داشت و از نان جو استفاده می‌کرد. گفته می‌شود که لباسش بسیار سنگین بود. معاویه به لطف ظلمی که کرده بود، سلطنت را از امام علی گرفت. بخت‌النصر حتی دوازده هزار پیامبر را در بیت‌المقدس بی‌گناه کشت و شمار دیگر را نیز به اسارت درآورد، اما سلطنت او در دنیا پایدار نماند. چنگیزخان که امروز به عنوان یکی از رهبران بزرگ مغول شناخته می‌شود، هزاران بی‌گناه را به طور بی‌رحمانه‌ای به قتل رساند، اما هیچگاه بر زمین سلطنت نکرد.
حکایت: در تواریخ مغول وارد است که هولاکوخان را چون بغداد مسخر شد جمعی را که از شمشیر باز مانده بود بفرمود تا حاضر کردند، حال هر قومی را باز پرسید، چون بر احوال مجموع واقف گشت، گفت: از محترفه ناگزیر است. ایشان را رخصت داد تا بر سر کار رفتند؛ تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر او بازرگانی کنند؛ جهودان را فرمود که قومی مظلومند به جزیه از ایشان قانع شد؛ مخنثان را به حرم‌های خود فرستاد، قضات و مشایخ و صوفیان و حاجیان و واعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی‌گیران و شاعران و قصه‌خوانان را جدا کرد و فرمود: «اینان در آفرینش زیادت‌اند و نعمت خدای به زیان می‌برند»؛ حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند، و روی زمین را از خبث ایشان پاک کرد. لاجزم قرب نود سال پادشاهی در خاندان او قرار گرفت، و هر روز دولت ایشان در تزاید بود. ابوسعید بیچاره را چون دغدغه عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید، در اندک مدتی دولتش سپری شد و خاندان هولاکوخان و مساعی او در سر نیّت ابوسعید رفت. آری:
هوش مصنوعی: در تاریخ‌های مربوط به مغول ذکر شده است که پس از تسخیر بغداد توسط هولاکوخان، او دستور داد تا افرادی که از کشتار جان سالم به در برده بودند را جمع کنند. او به بررسی وضعیت اقوام مختلف پرداخت و وقتی از اوضاع آنها مطلع شد، تصمیماتی اتخاذ کرد. برای افراد محترم اجازه داد تا به کار خود ادامه دهند و از تجار خواست تا برای او تجارت کنند. همچنین به یهودیان به عنوان قوم مظلوم که جزیه می‌پرداختند، اجازه داد تا در صلح زندگی کنند. هولاکوخان برخی از گروه‌ها مثل مخنثان را به حرمسرایش فرستاد و قضات، مشایخ، صوفیان، حاجیان، واعظان، و شاعران را جدا کرد و بیان کرد که این افراد در افزایش جمعیت زیادند و نعمت‌های خدا را به هدر می‌دهند. او فرمان داد تا همه آنها را در آب غرق کنند و زمین را از نجاست آنها پاک کند. خاندان او نزدیک به نود سال در سلطنت باقی ماند و هر روز بر قدرتشان افزوده شد. اما ابوسعید، که به فکر عدالت بود و خود را به نام عدالت معروف کرد، در مدت کوتاهی سقوط کرد و تلاش‌های او و خانواده‌اش در برابر نیات هولاکوخان بی‌اثر شد.
چو تیره شود مرد را روزگار
همه آن کند کش نیاید بکار
هوش مصنوعی: زمانی که دوران مردان به سختی و تیرگی می‌گذرد، همه‌چیز به او سختی می‌آورد و هیچ چیز برایش مفید نمی‌شود.
رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از ظلمت ظلم عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند.
هوش مصنوعی: رحمت الهی بر این بزرگان که با توفیق خود، مردم را از تاریکی‌های ظالم به سمت نور هدایت و راهنمایی کردند.