باب هفتم در حیاء، وفا، صدق، رحمت و شفقت - مذهب منسوخ
حکما فرمودهاند که حیاء، انحصار نفس باشد تا از فعل قبیح که موجب مذمت باشد احتراز نماید. رسول- علیه السلام- میفرماید که «الحیاء من الایمان»؛ و وفا (التزام) طریق مواسات سپردن است و از چیزی که بدو رسیده به مکافات آن قیام نمودن. در نصّ تنزیل آمده است که «من اوفی بما عاهد علیه الله فسیوتیه اجرا عظیما»، و صدق آن باشد که با یاران دل راست کند تا خلاف واقع بر زبان او جاری نشود؛ و رحمت و شفقت آن باشد که اگر حالی غیر ملایم از کسی مشاهده کند بر او رحمت آرد، و همّت بر ازالت آن مصروف دارد.
باب ششم در حلم - مذهب مختار: راستی اصحابنا نیز این خلق را به کلی منع نمیفرمایند. میگویند که اگر چه آن کس را که حلم و بردباری ورزید، مردم بر او گستاخ شوند و آن را بر عجز او حمل کنند؛ اما این خلق متضمن فواید است، و او را در مصالح معاش مدخلی تمام باشد.باب هفتم در حیاء، وفا، صدق، رحمت و شفقت - مذهب مختار: اصحابنا میفرمایند که این اخلاق به غایت مکرّر و مجوّف است. هر بیچارهای که به یکی از این اخلاق ردیئه مبتلا گردد، مدة العمر خائب و خاسر باشد، و بر هیچ مرادی ظفر نیابد. خود روشن است که صاحب حیا از همه نعمتها محروم باشد و از اکتساب جاه و اقتناء مال قاصر، حیا پیوسته میان او و مرادات او مانعی عظیم و حجابی غلیظ شده، همواره بر بخت و طالع خود گریان باشد. گریه ابر را که حیا گفتهاند از اینجا گرفتهاند.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.