گنجور

بخش ۶ - در مدح پادشاه جم جاه نصفت پناه اکبر شاه وصفت عدل او

زبان شوریده کلک شعله تحریر
چنین کرد از زبان شعله تقریر
که در دوران شاه عیسی اورنگ
که عیسی خواند پیشش درس فرهنگ
جهان کیوان خدیو عدل و انصاف
اطاعت سنج امرش قاف تا قاف
فلک قدری عطارد خیل تاشی
قیامت از شکوهش دور باشی
به تیغ صبحگاه و آه شبگیر
زمین و آسمان را کرده تسخیر
گرامی گوهر نه بحر اخضر
مسمی ذوالجلال الله اکبر
خرد کامل ترین حق شناسان
سپاس آموزگار نا سپاسان
به شاهی خوی درویشان گرفته
طریق رهنما کیشان گرفته
اگر موری شدی از فتنه پامال
ز بازوی هما دادی پروبال
وگر خاری زدی برپای کس نیش
به دست خویش بردی مرهمش پیش
به عهدش طفل نومیدی نزاده
و گر هم زاده جان در راه داده
چنان آسوده عهدش از حوادث
که در مستی نگشتی فتنه حادث
جوانی زادش از عهد می اندود
تو گفتی وصل یوسف عهد او بود
بهشتی بود عهد ناشناسی
زبان پرمدح در دل ناسپاسی
زمین شوره هرجا ابر می شست
بغیر از شکر شکرش نمی رست
نبودی در چنین خرم بهاری
مقیم خاک را در دل غباری
بجز نوعی که از ناکس نهادی
مرادش شد شهید نامرادی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان شوریده کلک شعله تحریر
چنین کرد از زبان شعله تقریر
هوش مصنوعی: زبان پر تب و تاب قلم آتشین چنین سخن گفت و از زبان شعله روایت کرد.
که در دوران شاه عیسی اورنگ
که عیسی خواند پیشش درس فرهنگ
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی عیسی اورنگ، فردی به نام عیسی به تدریس و آموزش فرهنگ پرداخته است.
جهان کیوان خدیو عدل و انصاف
اطاعت سنج امرش قاف تا قاف
هوش مصنوعی: جهان مانند یک پادشاه بزرگ است که بر اساس عدالت و انصاف فرمانروایی می‌کند و همه موجودات در هر گوشه‌ای از آن، به دستورات او گوش می‌دهند و اطاعت می‌کنند.
فلک قدری عطارد خیل تاشی
قیامت از شکوهش دور باشی
هوش مصنوعی: آسمان به قدری تحت تأثیر زیبایی و شکوه عطارد قرار دارد که در روز قیامت از آن دور خواهد ماند.
به تیغ صبحگاه و آه شبگیر
زمین و آسمان را کرده تسخیر
هوش مصنوعی: به شمشیر نور صبح و ناله شب، زمین و آسمان را تحت کنترل و تسلط خود درآورده است.
گرامی گوهر نه بحر اخضر
مسمی ذوالجلال الله اکبر
هوش مصنوعی: ستوده‌ترین گوهر نه دریا است، بلکه نام بزرگ و والای خداوند است.
خرد کامل ترین حق شناسان
سپاس آموزگار نا سپاسان
هوش مصنوعی: عقل و دانش، بهترین راستان و حقیقت‌جویان را می‌شناساند و به این ترتیب، شایستگی را در سپاسگزاری از معلمی که مورد قدرشناسی قرار نمی‌گیرد، تعلیم می‌دهد.
به شاهی خوی درویشان گرفته
طریق رهنما کیشان گرفته
هوش مصنوعی: به سلطنت و مقام درویشان راهنمایی می‌کند و هدایت آن‌ها را به عهده دارد.
اگر موری شدی از فتنه پامال
ز بازوی هما دادی پروبال
هوش مصنوعی: اگر تو مانند موری باشی که در اثر مشکلات و سختی‌ها زیر پا رفته شده‌ای، به این معنی که از قدرت و توانایی خود بهره‌ای نبرده‌ای، باید بدانی که درختی بزرگ و سرسبز، همانند هما، به تو کمک خواهد کرد تا دوباره پر و بال بگیری و به سمت آسمان پرواز کنی.
وگر خاری زدی برپای کس نیش
به دست خویش بردی مرهمش پیش
هوش مصنوعی: اگر به کسی آسیب زدی، باید خودت هم برای درمان آن درد اقدام کنی.
به عهدش طفل نومیدی نزاده
و گر هم زاده جان در راه داده
هوش مصنوعی: هیچ امیدی به آینده نبسته است و اگر هم امیدی به دست آید، جان خود را برای آن فدای می‌کند.
چنان آسوده عهدش از حوادث
که در مستی نگشتی فتنه حادث
هوش مصنوعی: او آن‌چنان آرام و مطمئن به وعده‌اش است که حتی در مستی و آشفتگی، به فتنه‌ها و مشکلاتی که پیش می‌آید، توجهی نمی‌کند.
جوانی زادش از عهد می اندود
تو گفتی وصل یوسف عهد او بود
هوش مصنوعی: جوانی به خوشی و شادمانی گذرانده مي‌شود و تو فکر می‌کنی که پیوند و همراهی با محبوبش، همچون وصال یوسف، برای او بوده است.
بهشتی بود عهد ناشناسی
زبان پرمدح در دل ناسپاسی
هوش مصنوعی: در دنیایی که هیچ کس به زبان پرستش و ستایش توجهی ندارد، یک بهشت وجود دارد که ناشناخته مانده است.
زمین شوره هرجا ابر می شست
بغیر از شکر شکرش نمی رست
هوش مصنوعی: هر کجا که باران می‌بارد و زمین شوره‌زار است، جز در جایی که شکر کاشته شده، دیگر محصولی نمی‌روید.
نبودی در چنین خرم بهاری
مقیم خاک را در دل غباری
هوش مصنوعی: در این روزهای شاداب بهاری، نبودن تو باعث شده است که دل از غم و غبار پر شود و ویران باشد.
بجز نوعی که از ناکس نهادی
مرادش شد شهید نامرادی
هوش مصنوعی: فقط نوعی از افرادی که هیچ ارزشی ندارند و به هدفی ناکام رسیده‌اند، به مرگ نامطلوب دچار می‌شوند.