اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عارفی دید دنیا را در عالم رؤیا دختر جمیله با قامت رعنا داغهایش بر جبین مبین و جراحتها بر پشت پای نگارین پرسید که این داغ چراست و این جراحت از کجاست گفت بسیاری از جوانمردان هستند که از شراب قرب الهی مستند گل مراد نچینند جز از گلشن و غنچه دل نشکفند جز به نسیم عنایت چندانکه باب طلب بخواستگاری ایشان میگشایم و جبین مبین بر زمین تمنا میسایم باری نظر ملاطفت جز بکراهت نمیگشایند و قبول مزاوجت و مواصلت من ننمایند چون مرهم وصلم از ایشان حاصل نیست داغهای چنین برجبینم باقیست و بسیاری از نامردان میباشند که تخم محبت من در دل می پاشند قدم نمیزنند جز به قفای من و نظر نمیکنند جز بلقای من پیوسته بطلبکاری من مسرورند و از مقام قرب ذوالمنن دور چندانکه بوسه ها از پای من میربایند و جبین تمنامیسایند نه ایشان را از مواصلت سودیست و نه مرا از ملاطفت ایشان بهبودی جراحتیکه از پای من روانست از اثر بوسه ربائی و جبین سائی ایشانست
هوش مصنوعی: عارفی در خواب دنیا را دید که دختری زیبا با قامت بلند و نشانههایی از درد و زخم بر بدنش وجود داشت. او از دختر پرسید که چرا این زخمها و دردها را دارد. دختر پاسخ داد که بسیاری از جوانمردان به خاطر نزدیکی به خدا دلدادهاند و هیچگاه گل مرادشان را از باغ نی میچینند و هوس نمیکنند جز به خاطر نسیم توجه الهی. بهقدری من در پی آنها هستم که به درخواست ایشان جواب میدهم و پیشانیام را بر خاک میسایم، اما نظر لطف هیچیک از آنها بر من نمیافتد و هیچکدام از آنها تمایلی به ارتباط با من نشان نمیدهند. زیرا مرهم وصال از سمت آنها به من نمیرسد و دردهای من بر پیشانیام باقی میماند. همچنین در بین نامردان کسانی هستند که بذر عشق من را در دل میپاشند، اما هیچ قدمی برای من بر نمیدارند و تنها نگران من هستند. آنها از مقام نزدیک به خدا دور هستند و وقتی که بوسهها از پای من میربایند و پیشانیم را میسایند، نه برای من فایدهای دارد و نه برای آنها نفعی از محبتشان میبرم. دردی که از پای من میریزد، نتیجهی رفتار آنهاست.
آری آری آنکه مرد حق بود
از غم دنیای دون مطلق بود
هوش مصنوعی: بله، کسی که در راه حقیقت و انصاف قدم برمیدارد، از نگرانیهای دنیای پست و بیارزش بینیاز است.
خود نپوید راه جز راه هدا
رو نیارد جز بدرگاه خدا
هوش مصنوعی: انسان بدون راهنمایی و هدایت نمیتواند به درستی مسیر زندگیاش را پیدا کند و تنها با مراجعه به درگاه خداوند است که میتواند به هدف واقعیاش دست یابد.
شسته از دنیا و عقبی جمله دست
درمقام قرب حق دارد نشست
هوش مصنوعی: تمامی امور دنیوی و آخرتی را رها کرده و خود را پاک کردهاند، به طوری که در مقام نزدیک شدن به حق قرار گرفتهاند.
وانکه از دنیای دون مسرور شد
از مقام قرب ایزد دور شد
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا و لذتهای آن خوشحال میشود، از جایگاه نزدیک به خداوند دور میماند.
نه ز دنیا کام وی حاصل شود
نه بوصل دوست او واصل شود
هوش مصنوعی: نه از دنیا کسی به خواستهاش میرسد و نه از رسیدن به معشوق بهرهای میبرد.
نه دراو حجله کند دامادئی
نه بجز غم باشد او را شادئی
هوش مصنوعی: نه دامادی در او وجود دارد که در حجله شادی کند، و نه چیزی جز غم او را شاد میکند.
گرتو راهست ای پسر هوشی بسر
از غم دنیای فانی واگذار
هوش مصنوعی: اگر تو راهی داری، ای پسر، با هوشی به راهم برو و غم دنیا که زودگذر است را فراموش کن.
بگذر از این کهنه زال و شادیش
پا منه در حجله دامادیش
هوش مصنوعی: از گذشتههای کهنه و تلخ عبور کن و در شادیهای یک داماد و سرنوشتش مداخله نکن.
رخ بتاب از مکر این فرهاد کش
گرچه شیرینست باشد روترش
هوش مصنوعی: ای محبوب، چهرهات را از نیرنگ این فرهاد برگردان، چرا که هرچند شیرینی در کار است، اما ممکن است تلخی به بار آورد.
این ترش روئی خریدن تا بکی
کو بکو دایم دویدن تا بکی
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که شخصی در جستجوی کسی است که همواره در حال دویدن و تلاش کردن باشد و به نظر میرسد که تصمیم به انتخاب یک راه دشوار و تلخ دارد. این روند بیپایان و مداوم از او انتظار دارد که همواره در حال فعالیت و تلاش باشد، بدون آنکه بداند این کوشش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
روبجو در کنج عزلت گوشه
خوش بدست آر از قناعت توشه
هوش مصنوعی: به گوشهای خلوت برو و از زندگی ساده و قناعت خود بهرهمند شو تا آرامش و خوشی را برای خود به ارمغان بیاوری.
باش قانع تا نیفتی درطمع
کز طمع با ذلت آمد مرد مع
هوش مصنوعی: تا زمانی که راضی و قانع باشی، در تله طمع نیفتی؛ زیرا طمع با خود ذلت و خواری به همراه دارد.