گنجور

شمارهٔ ۹۸

دگر دل پای بست دیگرش بین
هوای عشقبازی در سرش بین
همه سرگشته از سودای عشقت
بسر سودای عشق دیگرش بین
ز عشق نامسلمانی شده غرق
صف مژگان و چشم کافرش بین
گواه عشق در شرح محبت
رخ زرد و سرشک احمرش بین
ز زخم چون خودی پر خون و مجروح
دل صد پاره غم پرورش بین
بمعشوقی و حسن آشوب خلقی
بعشق عاشقی بی یاورش بین
چو نور از عشق گلروئی گل افشان
ز خوناب جگر چشم ترش بین
دگر آشفته بر قتل منش بین
بخون تشنه دست و دامنش بین
هزاران لاله حمرا بدامن
زداغ سرخی خون منش بین
ز موی مشکفام و روی زیبا
بشام تیره صبح روشنش بین
بعارض غیرت خورشید گردون
بقامت رشک سرو گلشنش بین
برغم عاشقان شب تا سحرگاه
به پهلوی رقیبان خفتنش بین
چو نور ار بایدت درج معانی
بر الماس بیان در سفتنش بین

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دگر دل پای بست دیگرش بین
هوای عشقبازی در سرش بین
هوش مصنوعی: دل کسی دیگر به عشق بازی بسته شده و او همچنان در فکر و خیال عشق خود غرق است.
همه سرگشته از سودای عشقت
بسر سودای عشق دیگرش بین
هوش مصنوعی: همه در خیال و آرزوی عشق تو سرگردانند، به عشق دیگری که در دل اوست نگاه کن.
ز عشق نامسلمانی شده غرق
صف مژگان و چشم کافرش بین
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به کسی که مسلمان نیست، در دل و چهره‌اش غرق زیبایی و جذابیت‌ شده‌ام.
گواه عشق در شرح محبت
رخ زرد و سرشک احمرش بین
هوش مصنوعی: علامت عشق و محبت را در چهره‌ی زرد و اشک‌های قرمز او ببین.
ز زخم چون خودی پر خون و مجروح
دل صد پاره غم پرورش بین
هوش مصنوعی: به خاطر زخم و جراحتی که بر دل دارم، احساساتی عمیق و دردناک در وجودم شکل گرفته است. غم و اندوهی که از درونم می‌جوشد، مرا مانند یک موجود مجروح نشان می‌دهد.
بمعشوقی و حسن آشوب خلقی
بعشق عاشقی بی یاورش بین
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق به او باعث ایجاد پیدایش تلاطم و آشفتگی در شخصیت عاشق شده است. عاشق در این احساس غرق شده و بدون وجود معشوق خود، قادر به تحمل این عشق نیست.
چو نور از عشق گلروئی گل افشان
ز خوناب جگر چشم ترش بین
هوش مصنوعی: وقتی عشق، زیبایی مانند گل را ایجاد می‌کند، مانند نوری است که از آن می‌تابد و در این حالت، اشک‌های چشم او مانند خون دلش می‌ریزد.
دگر آشفته بر قتل منش بین
بخون تشنه دست و دامنش بین
هوش مصنوعی: به تماشا نشسته‌ای که چگونه در حالت پریشانی و نابسامانی، خون‌خوارانه به قتل مشغول است و دست و دامنش به خون آغشته شده است.
هزاران لاله حمرا بدامن
زداغ سرخی خون منش بین
هوش مصنوعی: هزاران لاله‌ی قرمز در دامن زخمی از خون من قرار گرفته‌اند.
ز موی مشکفام و روی زیبا
بشام تیره صبح روشنش بین
هوش مصنوعی: با دیدن موهای مشکی و زیبایی چهره‌اش، صبح تاریک تبدیل به روشنی می‌شود.
بعارض غیرت خورشید گردون
بقامت رشک سرو گلشنش بین
هوش مصنوعی: خورشید آسمان به خاطر قامت زیبا و رشک‌انگیز او به عرق آمده است.
برغم عاشقان شب تا سحرگاه
به پهلوی رقیبان خفتنش بین
هوش مصنوعی: با وجود علاقه‌مندان، او به تنهایی تا صبح در کنار رقیبانش خوابیده است.
چو نور ار بایدت درج معانی
بر الماس بیان در سفتنش بین
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به زیبایی معانی را در قالب کلمات بیان کنی، باید با ظرافت و دقت به سفتی و استحکام کلمات توجه کنی، مانند الماسی که نور را به درخشش درآورده است.