گنجور

شمارهٔ ۹۳

ای ز نور تو چشم جان روشن
جان چو باشد همه جهان روشن
گرنه شب از رخت بتابد نور
کی شود ماه آسمان روشن
آفتاب فلک هم از رویت
کرده روز جهانیان روشن
وصف روی تو کرده در مجمع
تا شده شمع را زبان روشن
بین چراغان لاله از رویت
هر سحرگه ببوستان روشن
باشد آئینه سان ز عکس رخت
دلم ای دوست جاودان روشن
از رخت نور تو تجلی کرد
شد زمین روشن و زمان روشن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز نور تو چشم جان روشن
جان چو باشد همه جهان روشن
هوش مصنوعی: ای نور تو، روشنی‌بخش جان من، وقتی جانم روشن باشد، همه جهان نیز روشن خواهد بود.
گرنه شب از رخت بتابد نور
کی شود ماه آسمان روشن
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو نبود، شب چگونه روشن می‌شد؟ ماه آسمان بدون نور تو نمی‌توانست درخشید.
آفتاب فلک هم از رویت
کرده روز جهانیان روشن
هوش مصنوعی: روشنی روزگار جهانیان به خاطر حضور توست، که مانند آفتاب آسمان درخشانی.
وصف روی تو کرده در مجمع
تا شده شمع را زبان روشن
هوش مصنوعی: در مجلسی که به تو وصف می‌شود، مانند شمعی که روشن می‌شود، هیجان و شور خاصی به وجود می‌آید.
بین چراغان لاله از رویت
هر سحرگه ببوستان روشن
هوش مصنوعی: در روشنایی صبحگاهی، زیبایی چهره‌ات همچون درخشش لاله‌ها در باغ، دل را شاداب و پرنور می‌کند.
باشد آئینه سان ز عکس رخت
دلم ای دوست جاودان روشن
هوش مصنوعی: ای دوست، دل من مانند آینه‌ای است که درخشش و زیبایی تصویر تو همیشه در آن باقی می‌ماند.
از رخت نور تو تجلی کرد
شد زمین روشن و زمان روشن
هوش مصنوعی: از جمال تو نور و روشنایی فرومد و زمین و زمان را روشن کرد.