گنجور

شمارهٔ ۹۲

بیا که تشنه لعلت چو آب یاقوتم
ببین که خون جگر بی لبت بود قوتم
فریب نرگس سحرآفرین جادویت
نموده محو ز خاطر فسون هاروتم
شهید ناز تو یا کشته وصالم من
که نخل سدره طوبی است چوب تابوتم
نهنگ بحر شکافم و لیک یونس وار
نشانده کشتی دوران بسینه حوتم
نیم مقید این تیره دام ناسوتی
که نور مطلق عنقای قاف لاهوتم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا که تشنه لعلت چو آب یاقوتم
ببین که خون جگر بی لبت بود قوتم
هوش مصنوعی: بیا که من به شدت به لب‌های تو نیاز دارم، به اندازه‌ای که یک یاقوت به آب. حالا ببین که نبودن تو و دوری‌ات چه بر من سخت است و چقدر از درد دلم رنج می‌برم.
فریب نرگس سحرآفرین جادویت
نموده محو ز خاطر فسون هاروتم
هوش مصنوعی: فریب جذابیت و زیبایی نرگسی تو مرا به خود جلب کرده و تمام افکارم را از یاد برده است.
شهید ناز تو یا کشته وصالم من
که نخل سدره طوبی است چوب تابوتم
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم و به خاطر وصالت از جانم گذشته‌ام. وجودم مانند نخل سدره طوبی به زیبایی و اهمیت است، و تابوت من نشانه‌ای است از عشق و فداکاری‌ام.
نهنگ بحر شکافم و لیک یونس وار
نشانده کشتی دوران بسینه حوتم
هوش مصنوعی: من در دل دریا همچون نهنگی بزرگ فرو می‌روم، اما مانند یونس پیامبر به طرز معجزه‌آسا کشتی زندگی‌ام را در درون خود حفظ کرده‌ام.
نیم مقید این تیره دام ناسوتی
که نور مطلق عنقای قاف لاهوتم
هوش مصنوعی: نیمی از وجودم در این دنیای مادی گرفتار شده است، در حالی که نور مطلق و بی‌نهایت مانند پرنده‌ای افسانه‌ای در قاف، فراتر از آن قرار دارد.