شمارهٔ ۸
ای عشق تو مدعای دل ها
هم راحت و هم بلای دلها
تا غیر تو ره بدل نیاید
بنشسته در سرای دلها
چون عشق کجاست باوفائی
تا جان بدهد برای دلها
بیگانه ز خویش وآشنا گشت
هر کسکه شد آشنای دلها
زلفت که ز سرکشی نهاده
زنجیر جنون به پای دلها
باری ز چه او نمیکند عرض
با روی تو ماجرای دلها
آخر ز وفا رهی بنه پیش
زین بیش مده جفای دلها
دلها ز تو گرچه دردمندند
دردتو بود دوای دلها
چون نور مرا حضور جانان
روشن بود از لقای دلها
جانا بنگر وفای دلها
زین بیش مجو جفای دلها
دلها همه کشته تو گشتند
ای وصل تو خونبهای دلها
هرکس بجهان گرفته جائی
چون کوی تو نیست جای دلها
بگشای نقاب تا فزاید
از نور رخت صفای دلها
در حق تو مستجاب باشد
دائم بیقین دعای دلها
برایندل خسته ده شفائی
ای لعل لبت شفای دلها
جانا نبود چو نور مهجور
جز وصل تو مدعای دلها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عشق تو مدعای دل ها
هم راحت و هم بلای دلها
هوش مصنوعی: ای عشق، تو موضوع اصلی دلها هستی؛ هم تسکیندهنده آنها و هم مصیبتزا.
تا غیر تو ره بدل نیاید
بنشسته در سرای دلها
هوش مصنوعی: تا زمانی که غیر از تو به دلها راهی پیدا نشود، باید در خانه دلها استراحت کرد.
چون عشق کجاست باوفائی
تا جان بدهد برای دلها
هوش مصنوعی: عشق واقعی جایی است که وفاداری وجود داشته باشد و انسان برای دلهای دیگران جان خود را فدای آنها کند.
بیگانه ز خویش وآشنا گشت
هر کسکه شد آشنای دلها
هوش مصنوعی: هر کسی که با دلها آشنا شود، از خود و نزدیکیهایش دور میشود و به نوعی برایش غریبه میشود.
زلفت که ز سرکشی نهاده
زنجیر جنون به پای دلها
هوش مصنوعی: زلف تو که به خاطر سرکشیاش، زنجیری از جنون بر پای دلها نهاده است.
باری ز چه او نمیکند عرض
با روی تو ماجرای دلها
هوش مصنوعی: چرا او داستان دلها را با چهرهی تو بیان نمیکند؟
آخر ز وفا رهی بنه پیش
زین بیش مده جفای دلها
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که در نهایت، بر وفاداری خود تأکید کن و از بیوفایی دلها پرهیز کن. به بیان دیگر، به کسی که به تو وفادار است، احترام بگذار و از رنجاندن دلها خودداری کن.
دلها ز تو گرچه دردمندند
دردتو بود دوای دلها
هوش مصنوعی: اگرچه دلها از درد تو رنج میبرند، اما خود درد تو درمانکنندهی دلهاست.
چون نور مرا حضور جانان
روشن بود از لقای دلها
هوش مصنوعی: وقتی که در کنار محبوبم هستم، نور و روشنی دلهایمان را احساس میکنم.
جانا بنگر وفای دلها
زین بیش مجو جفای دلها
هوش مصنوعی: عزیزم، وفاداری دلها را بیشتر از این جستجو نکن، که دلها به بیوفایی روی آوردهاند.
دلها همه کشته تو گشتند
ای وصل تو خونبهای دلها
هوش مصنوعی: دلها همه به خاطر تو دلتنگ و آسیبدیده شدند، ای محبوبی که وصالت باعث زنده شدن عشق و شور و شوق در دلها شده است.
هرکس بجهان گرفته جائی
چون کوی تو نیست جای دلها
هوش مصنوعی: هر کسی در این دنیا جایی دارد، اما هیچ مکان و محلی به اندازهی کوی تو برای دلها ارزشمند نیست.
بگشای نقاب تا فزاید
از نور رخت صفای دلها
هوش مصنوعی: صورت خود را آشکار کن تا نور و زیبایی چهرهات دلها را نورانیتر کند.
در حق تو مستجاب باشد
دائم بیقین دعای دلها
هوش مصنوعی: به طور مداوم، دعاهای دلهای مردم برای تو همیشه مستجاب خواهد بود.
برایندل خسته ده شفائی
ای لعل لبت شفای دلها
هوش مصنوعی: برای دلهای زخمی و خسته، لب جذاب تو مانند درمانی است؛ لب تو به مانند سنگ قیمتی، انرژی و شفای خاصی به دلها میبخشد.
جانا نبود چو نور مهجور
جز وصل تو مدعای دلها
هوش مصنوعی: عزیزم، هیچ چیزی به اندازه پیوند با تو نمیتواند دلها را شاد کند و نورانی سازد.