گنجور

شمارهٔ ۶۸

بهار آمد ای بلبل خوش نفس
بنال از اسیری چه من در قفس
چه حاصل ترا زین بهاران بپیش
که خواهد رسیدن خزانش ز پس
مکن تکیه هرگز به بنیاد عمر
که برباد تکیه نکرده است کس
بدست آرد امروز سامان کار
که فردا نماند ترا دسترس
مشو رنجه از جوشش مردمان
که با شکر آید هجوم مگس
بدنبال چشم تو آن خال چیست
مگر مستی افکند از پی عسس
چه نورم بتن تا نفس باقیست
کنم هر زمان وصلت ای جان هوس

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد ای بلبل خوش نفس
بنال از اسیری چه من در قفس
هوش مصنوعی: بهار آمده و ای بلبل خوش صدا، از غم اسارتت شکایت کن زیرا من هم در قفس هستم.
چه حاصل ترا زین بهاران بپیش
که خواهد رسیدن خزانش ز پس
هوش مصنوعی: شما از بهارهای آینده چه فایده‌ای می‌برید در حالی که پاییزش به زودی خواهد رسید؟
مکن تکیه هرگز به بنیاد عمر
که برباد تکیه نکرده است کس
هوش مصنوعی: هرگز به زندگی‌ات تکیه نکن، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند به اطمینان بر روی آن حساب کند و آن را پایدار بداند.
بدست آرد امروز سامان کار
که فردا نماند ترا دسترس
هوش مصنوعی: امروز باید کارهایت را مرتب کنی تا فردا به مشکل برنخوری و چیزی برایت باقی نماند.
مشو رنجه از جوشش مردمان
که با شکر آید هجوم مگس
هوش مصنوعی: از آزار و زحمت مردم دوری کن، زیرا مانند شکر که مگس‌ها را جذب می‌کند، آنان هم با رفتار شکرین خود به تو خواهند رسید.
بدنبال چشم تو آن خال چیست
مگر مستی افکند از پی عسس
هوش مصنوعی: در دنبال چشمان تو، آن نشانه چیست جز اینکه سرمستی را بر سر نگهبان می‌ریزد؟
چه نورم بتن تا نفس باقیست
کنم هر زمان وصلت ای جان هوس
هوش مصنوعی: در هر لحظه که نفس دارم، آرزو دارم که به تو نزدیک شوم و در نور وجودت بگرم.