شمارهٔ ۶۷
سرنهادم برت بخاک نیاز
تا تو بر گیریش بخنجر باز
کوشش عاشقان ز معشوقست
شمع پروانه را دهد پرواز
گرنه مستش کند کرشمه گل
کی ز بلبل برآید این آواز
وصل جوئی بروز هجر بسوز
گل چه خواهی بیا بخار بساز
تا تذرو مراد سازی صید
دیده بربند از همه چون باز
راز وی من بکس نمی گفتم
اشک خونین درید پرده راز
خرم آن دل باغم عشقش
گشته چون نور در جهان دمساز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرنهادم برت بخاک نیاز
تا تو بر گیریش بخنجر باز
هوش مصنوعی: من سرم را بر زمین نیاز گذاشتم تا تو آن را با خنجر خود بلند کنی.
کوشش عاشقان ز معشوقست
شمع پروانه را دهد پرواز
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر معشوق تلاش میکنند، مانند شمعی که پروانه را به پرواز در میآورد.
گرنه مستش کند کرشمه گل
کی ز بلبل برآید این آواز
هوش مصنوعی: اگر زیبایی گل او را مست نکند، پس چگونه میتواند این آواز را از بلبل بشنود؟
وصل جوئی بروز هجر بسوز
گل چه خواهی بیا بخار بساز
هوش مصنوعی: در روز جدایی، به دنبال وصال نباش. گل را بسوزان و از آن بخار بساز، چون این حال برای تو چه فایدهای دارد؟
تا تذرو مراد سازی صید
دیده بربند از همه چون باز
هوش مصنوعی: به هنگام شکار، چشمانت را بر روی همه چیز ببند و تنها به هدف خود تمرکز کن تا بتوانی به خواستهات برسی.
راز وی من بکس نمی گفتم
اشک خونین درید پرده راز
هوش مصنوعی: من هیچگاه راز او را به کسی نمیگفتم، اما اشکهای خونینم پردهنشین را از هم درید.
خرم آن دل باغم عشقش
گشته چون نور در جهان دمساز
هوش مصنوعی: دل من شاد و خوشحال است، زیرا عشق او همچون نور در تاریکیهای جهان، مایهی روشنی و زندگیست.

نورعلیشاه