گنجور

شمارهٔ ۶۴

ای ز لبت کام ما چون نیشکر لذیذ
وی ز تو درجام ما باده احمر لذیذ
دی شد آمد بهار، غنچه شکفتش هزار
شد نظر لاله زار، چون رخ دلبر لذیذ
بین شده هر سو چمن پر ز گل و یاسمن
هست کنون جان من خوردن ساغر لذیذ
تا که نخیزی ز جای دست نکوبی و پای
نیست بصد دف و نای رقص صنوبر لذیذ
ای ز خط مشکفام بر دلم افکنده دام
خال تو بخشد مدام دانه عنبر لذیذ
تاقدت ای سیمتن کرده ز گل پیرهن
نیست دگر در چمن نخل برآور لذیذ
باز بغیب و شهود نور تجلی نمود
ریخت ز دریای جود بس در و گوهر لذیذ

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز لبت کام ما چون نیشکر لذیذ
وی ز تو درجام ما باده احمر لذیذ
هوش مصنوعی: ای خوراک ما از لب تو همچون نیشکر شیرین است و نوشیدنی ما از تو باده‌ای می‌نوشیم که بسیار دلپذیر و قرمز رنگ است.
دی شد آمد بهار، غنچه شکفتش هزار
شد نظر لاله زار، چون رخ دلبر لذیذ
هوش مصنوعی: بهار آمد و غنچه‌ها هزاران بار شکفتند و زیبایی لاله‌زار به اندازه‌ی چهره‌ی دل‌ربا و خوش‌سلیقه است.
بین شده هر سو چمن پر ز گل و یاسمن
هست کنون جان من خوردن ساغر لذیذ
هوش مصنوعی: در اطرافم چمن‌ها پر از گل و یاسمن است و اکنون دل من به نوشیدن جامی خوش‌طعم مشغول است.
تا که نخیزی ز جای دست نکوبی و پای
نیست بصد دف و نای رقص صنوبر لذیذ
هوش مصنوعی: تا زمانی که از مکان خود بلند نشوی، نمی‌توانی با دست و پا احساس شادابی کنی؛ حتی با صدای دف و نی، شیرینی رقص درخت صنوبر را نمی‌توانی تجربه کنی.
ای ز خط مشکفام بر دلم افکنده دام
خال تو بخشد مدام دانه عنبر لذیذ
هوش مصنوعی: ای که با خط زیبا و مشکین خود بر دلم تله‌ای افکنده‌ای، نقش زیبای تو همیشه همچون دانه‌های خوشبو و لذیذ عطر عنبر را به من می‌بخشد.
تاقدت ای سیمتن کرده ز گل پیرهن
نیست دگر در چمن نخل برآور لذیذ
هوش مصنوعی: ای ساقی، دامن گل مانند تو دیگر در باغ پیدا نیست، پس اکنون نخل را برآور و می لذت بخش بیاور.
باز بغیب و شهود نور تجلی نمود
ریخت ز دریای جود بس در و گوهر لذیذ
هوش مصنوعی: باز در عالم پنهان و آشکار، نور تجلی کرده است. از دریای بخشش، حواشی و گوهرهای گرانبها را ریخته است.