گنجور

شمارهٔ ۵۹

مرا تاعشق او ارشاد کردند
مرید عشق را آزاد کردند
چو بلبل از گلم هر لحظه بر دل
نصیب این ناله و فریاد کردند
ز سوز شعله شوقش دلم را
سراپا آتش بیداد کردند
چرا خاطر نباشد از غمم شاد
که از غم خاطرم را شاد کردند
ترا در حسن شیرین آفریدند
مرا در عشق چون فرهاد کردند
مجوسختی ز عمر سست بنیاد
که بربادش بنا بنیاد کردند
چونورم عاقبت ویرانه دل
ز گنج مهر او آباد کردند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا تاعشق او ارشاد کردند
مرید عشق را آزاد کردند
هوش مصنوعی: مرا به عشق او هدایت کردند و مرید عشق را رها کردند.
چو بلبل از گلم هر لحظه بر دل
نصیب این ناله و فریاد کردند
هوش مصنوعی: بلبل هر لحظه از گل من، ناله و فریادی بر دل می‌زند و این غم را به من منتقل می‌کند.
ز سوز شعله شوقش دلم را
سراپا آتش بیداد کردند
هوش مصنوعی: دل من به خاطر سوز و شعله عشق او به شدت در آتش عشق می سوزد و تحت فشار است.
چرا خاطر نباشد از غمم شاد
که از غم خاطرم را شاد کردند
هوش مصنوعی: چرا باید از غم‌هایم شاد باشم، در حالی که همین غم‌ها باعث ناراحتی یادم شده‌اند؟
ترا در حسن شیرین آفریدند
مرا در عشق چون فرهاد کردند
هوش مصنوعی: تو را با زیبایی‌های دل‌انگیز آفریده‌اند، در حالی‌که من را با عشق به تو همچون فرهاد، عاشق و دلداده ساخته‌اند.
مجوسختی ز عمر سست بنیاد
که بربادش بنا بنیاد کردند
هوش مصنوعی: زندگی سست و بی‌اساس مانند مجوسی است که بر روی بی‌پایه‌ای ساخته شده و در نهایت به باد می‌رود.
چونورم عاقبت ویرانه دل
ز گنج مهر او آباد کردند
هوش مصنوعی: با عشق او، دل و جانم را که ویران شده بود، دوباره سرشار از آرامش و شادی کردند.