گنجور

شمارهٔ ۳۳

لعل تو که معدن حیاتست
از حسرت آن حیات ماتست
هر جلوه ز روی بی نظیرت
منظور جمیع ممکناتست
قائم بوجودت ار نباشد
معدوم وجود کایناتست
سحری که ترا بچشم جادوست
مفتاح کنوز معجزاتست
این عقده که بسته طره تو
بگشای که حل مشکلاتست
شیرین ز کف تو کاسه زهر
در کام چو شکر و نباتست
با غمزه بگو کند هلاکم
کاین نیست هلاکتم، نجاتست
بر قول رقیب و عهد سستش
تکیه نکنی که بی ثباتست
رخسار تو پیش دیده نور
مرآت تجلیات ذاتست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لعل تو که معدن حیاتست
از حسرت آن حیات ماتست
هوش مصنوعی: سنگ قیمتی تو که منبع زندگی است، به خاطر حسرت آن زندگی به شدت غمگین و ناامید است.
هر جلوه ز روی بی نظیرت
منظور جمیع ممکناتست
هوش مصنوعی: هر زیبایی که از چهره بی‌نظیر تو ظاهر می‌شود، هدف و مقصود تمام موجودات است.
قائم بوجودت ار نباشد
معدوم وجود کایناتست
هوش مصنوعی: اگر وجود تو نباشد، وجود همه چیز دیگر هم نخواهد بود.
سحری که ترا بچشم جادوست
مفتاح کنوز معجزاتست
هوش مصنوعی: سحری که تو را به چشم می‌آید، مانند جادو است و کلید رازهای شگفت‌انگیز و معجزات را در خود دارد.
این عقده که بسته طره تو
بگشای که حل مشکلاتست
هوش مصنوعی: مشکلاتم را با گیسوی تو حل کن و این گره‌ای که در کارم افتاده را با زیبایی‌ات بگشای.
شیرین ز کف تو کاسه زهر
در کام چو شکر و نباتست
هوش مصنوعی: شیرینی و لذت چیزی که از تو می‌گیرم، به قدری شیرین و خوشمزه است که حتی اگر در آن زهر و تلخی وجود داشته باشد، مانند شکر و نبات به نظر می‌رسد.
با غمزه بگو کند هلاکم
کاین نیست هلاکتم، نجاتست
هوش مصنوعی: با ناز و چشمان فریبنده‌ات بگو که مرا به هلاکت می‌رسانی، زیرا این کار تو باعث نجات من است.
بر قول رقیب و عهد سستش
تکیه نکنی که بی ثباتست
هوش مصنوعی: به حرف‌های رقیب و وعده‌های نامطمئنش اعتماد نکن، چون آن‌ها ناپایدار و بی‌ثبات هستند.
رخسار تو پیش دیده نور
مرآت تجلیات ذاتست
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو از نگاه من مانند آینه‌ای است که زیبایی‌های وجود او را به نمایش می‌گذارد.