گنجور

شمارهٔ ۳

برافکن پرده از رخسار یارا
بکن مست از می دیدار مارا
شراب بیخودی چندان به پیما
که از سر هیچ نشناسیم پارا
مران از درگهت ما را که شاهان
نمی رانند از درگه گدا را
دلی را کش دوا درد تو باشد
بجز درد تو کی جوید دوا را
جفا چندین مکن ترسم فراموش
کنی چون دیگران رسم وفا را
دلم چون غنچه از غیرت شود خون
بکویت بینم ای گل گر صبا را
بیا آئینه از نورت بنه پیش
ببین در وی جمال باصفا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برافکن پرده از رخسار یارا
بکن مست از می دیدار مارا
هوش مصنوعی: پرده را از روی چهره محبوب کنار بزن و ما را که از دیدنت سرمست شده‌ایم، خوشحال کن.
شراب بیخودی چندان به پیما
که از سر هیچ نشناسیم پارا
هوش مصنوعی: هرچقدر که می‌توانی شراب بنوش و خودت را در دنیا غرق کن که دیگر از خودت و آنچه که هستی، چیزی نفهمی.
مران از درگهت ما را که شاهان
نمی رانند از درگه گدا را
هوش مصنوعی: ما را از درگاه خود طرد نکن، زیرا حتی پادشاهان هم گدایان را از درگاه خود نمی‌رانند.
دلی را کش دوا درد تو باشد
بجز درد تو کی جوید دوا را
هوش مصنوعی: اگر دل کسی به درد تو مبتلا باشد، جز درد تو به دنبال درمانی نمی‌گردد.
جفا چندین مکن ترسم فراموش
کنی چون دیگران رسم وفا را
هوش مصنوعی: مبادا به من بدی کنی، زیرا ترس دارم که فراموشم کنی مانند دیگران که هیچ‌وقت به عهد و وفای خود پایبند نبوده‌اند.
دلم چون غنچه از غیرت شود خون
بکویت بینم ای گل گر صبا را
هوش مصنوعی: دل من مانند غنچه‌ای می‌شود که به خاطر غیرت و محبت به تو، به شدت دچار درد و رنج است. ای گل، اگر بادی از طرف صبا بیاید، من فقط تصویر تو را در ذهنم می‌بینم.
بیا آئینه از نورت بنه پیش
ببین در وی جمال باصفا را
هوش مصنوعی: بیار آینه را و آن را در مقابل نور تو قرار بده تا زیبایی خیره‌کننده‌ات را در آن تماشا کنم.