شمارهٔ ۹۳
دوشم بسحر ساقی پر کرد قدحی از راح
زان راح که میبخشد جان در بدن ارواح
از راح وز اقداحت نبود اگر آگاهی
راحست حیات ایدل اقداح بود ارواح
خوردم قدحی چون من زان راح روان افزا
رستم ز خود و گشتم در بحر فنا سباح
کردم چو سراسر طی آنقلزم فانی را
خورشید صفت گشتم در ملک بقا سیاح
اکنونکه شدم باقی هستم بجهان ساقی
هرکس قدحی دارد پرسازمش از آن راح
دارم بقدح راحی وه راح چه خوش راحی
راحی که برافروزد در شیشه دل مصباح
من نور علی باشم والی ولی باشم
سر ازلی باشم بر کنز صفا مفتاح
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوشم بسحر ساقی پر کرد قدحی از راح
زان راح که میبخشد جان در بدن ارواح
هوش مصنوعی: دیشب در صبح، ساقی جامی پر کرد از شرابی که روحها را زنده میکند و به آنها جان میبخشد.
از راح وز اقداحت نبود اگر آگاهی
راحست حیات ایدل اقداح بود ارواح
هوش مصنوعی: اگر از مسیر و زیبایی تو مطلع شود، زندگی روح را تجربه خواهد کرد و این روح در زیبایی تو استقرار خواهد یافت.
خوردم قدحی چون من زان راح روان افزا
رستم ز خود و گشتم در بحر فنا سباح
هوش مصنوعی: من یک جام نوشیدم و به واسطه آن، روحی شاداب پیدا کردم. از خودم فاصله گرفتم و به دریاچهای از فنا و نابودی وارد شدم.
کردم چو سراسر طی آنقلزم فانی را
خورشید صفت گشتم در ملک بقا سیاح
هوش مصنوعی: وقتی که تمام آن دنیای زودگذر را پشت سر گذاشتم، همچون خورشیدی شفاف در سرزمین ابدیت قرار گرفتم.
اکنونکه شدم باقی هستم بجهان ساقی
هرکس قدحی دارد پرسازمش از آن راح
هوش مصنوعی: حال که در اینجا باقی ماندهام، از جهان میخواهم که ای ساقی، هر کسی چه لیوانی دارد، از او بپرس که چه چیزی برای من بیاورد.
دارم بقدح راحی وه راح چه خوش راحی
راحی که برافروزد در شیشه دل مصباح
هوش مصنوعی: دارم نوشیدنیای، که بسیار خوشطعم است و روح را شاد میکند. این نوشیدنی آنقدر دلانگیز است که میتواند در دل، نوری همچون چراغی روشن کند.
من نور علی باشم والی ولی باشم
سر ازلی باشم بر کنز صفا مفتاح
هوش مصنوعی: من مانند نور علی هستم و در مقام ولی و سرآمد ازلی قرار دارم، کلید گنجینه پاکی و صفا در دست من است.