شمارهٔ ۹۲
زهی گرفته جمالت ز ماه تابان باج
نهاده بر سر خورشید خاکپایت تاج
جهان چو روز منور شود ز رخسارت
گشائی از رخ خود گر نقاب در شب داج
شهان ملک جهان بر درت چو مسکینان
زخوان بذل عطایت بلقمه ئی محتاج
غرض رسیدن نعلینت بود بر سر عرش
وگرنه لایق شأنت نبود آن معراج
حمید و حامد و محمود و احمد مرسل
توئی توئی که رسولان همه دهندت باج
ولی والی والا علی عالیقدر
بداده آنکه بامر تو امر شرع رواج
از آنزمان که رخش تافته بدل نورم
شده است روشنم از وی حدیث نور و زجاج
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی گرفته جمالت ز ماه تابان باج
نهاده بر سر خورشید خاکپایت تاج
هوش مصنوعی: چه زیباست چهرهات، مانند ماه درخشان، که برای خورشید، تاجی از خاک پای تو به ارمغان آورده است.
جهان چو روز منور شود ز رخسارت
گشائی از رخ خود گر نقاب در شب داج
هوش مصنوعی: وقتی که دنیا به نور چهرهات روشن شود، اگر در شب تاریک خود را بپوشانی، خود را از زیر نقاب آشکار کن.
شهان ملک جهان بر درت چو مسکینان
زخوان بذل عطایت بلقمه ئی محتاج
هوش مصنوعی: پادشاهان زمین همچون مسکینان بر درگاه تو هستند و از سفرهی بخشش تو، حتی به لقمهای نیازمندند.
غرض رسیدن نعلینت بود بر سر عرش
وگرنه لایق شأنت نبود آن معراج
هوش مصنوعی: هدف از معراج تو در واقع رسیدن نعلینهای تو بود بر بالای عرش، وگرنه این مقام و منزلت لایق شأن تو نبود.
حمید و حامد و محمود و احمد مرسل
توئی توئی که رسولان همه دهندت باج
هوش مصنوعی: حمید، حامد، محمود و احمد، همه نامهایی هستند که به تو اشاره دارند، چون همه رسولان و فرستادگان به تو احترام میگذارند و شایسته میدانند که به تو باج دهند.
ولی والی والا علی عالیقدر
بداده آنکه بامر تو امر شرع رواج
هوش مصنوعی: ولی والی بزرگ و با ارج، که مقامش بالا است، به آن کسی که به دستور تو، احکام شرع را زنده و جاری میسازد، توجه کرده است.
از آنزمان که رخش تافته بدل نورم
شده است روشنم از وی حدیث نور و زجاج
هوش مصنوعی: از آن زمان که چهرهام رنگی از نور گرفته و روشن شده است، از او داستان روشنی و شفافیت را به زبان میآورم.