گنجور

شمارهٔ ۹۱

روزگاری صرف شد در کلبه احزان عبث
بی وصال دوست عمری رفت تا پایان عبث
اینهمه زاری و افغان بهر دیدار گلست
کی بود مرغ سحر را زاری و افغان عبث
جیب جان از خار هجران تا نگردد چاکچاک
پرگل از گلزار وصلش کی شود دامان عبث
تا نسازد شانه زیر چوب دربانان سپر
ره نیابد هر گدائی بر در سلطان عبث
حاجب و دربان برآندر گه اگر چه باب نیست
شاه ما را نیست بردر حاجب و دربان عبث
شیوه تسلیم و رسم بندگی سازد بیان
کی قلم سر میگذارد بر خط فرمان عبث
اینهمه رایات علم از بهر ما افراشتند
نیست بالله این همه آیات در قرآن عبث
بحر معنی تا نگردد موجزن در هر کنار
جای دادن لفظ را باشد میان جان عبث
سینه چون آئینه تا بر خود نگردد صیقلی
کی درآن نور علی گردد دلا تابان عبث

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزگاری صرف شد در کلبه احزان عبث
بی وصال دوست عمری رفت تا پایان عبث
هوش مصنوعی: سال‌ها در کلبه‌ای پر از غم و اندوه گذشت بی‌اینکه به وصال دوست برسم، و عمری بیهوده به پایان رسید.
اینهمه زاری و افغان بهر دیدار گلست
کی بود مرغ سحر را زاری و افغان عبث
هوش مصنوعی: این همه ناله و زاری که برای دیدن گل انجام می‌شود، تنها به خاطر زیبایی‌اش است. آیا مرغ سحر برای این درد و زاری بی‌فایده نمی‌کند؟
جیب جان از خار هجران تا نگردد چاکچاک
پرگل از گلزار وصلش کی شود دامان عبث
هوش مصنوعی: وقتی دل از درد جدایی و فراق پر باشد، هرگز نمی‌تواند از زیبایی و شادی عشق لذت ببرد. بنابراین، تا زمانی که در عشق به وصال نرسد، دامنش از گل‌های خوشبویی که در باغ وصل وجود دارد، پر نخواهد شد.
تا نسازد شانه زیر چوب دربانان سپر
ره نیابد هر گدائی بر در سلطان عبث
هوش مصنوعی: برای اینکه کسی بتواند به یک مقام و منزلت مناسب دست یابد، باید تلاش کند و سعی نماید. در غیر این صورت، هرکس بی‌فایده و بی‌نظر به درگاه بزرگترها نمی‌تواند موفق شود.
حاجب و دربان برآندر گه اگر چه باب نیست
شاه ما را نیست بردر حاجب و دربان عبث
هوش مصنوعی: گاهی اوقات باید به دربان و نگهبانان احترام گذاشت، حتی اگر به نظر برسد که ارتباطی با ما ندارند. در واقع، شاه ما نیازی به دربان و نگهبان ندارد و حضور آنها در درگاهش بی‌مورد است.
شیوه تسلیم و رسم بندگی سازد بیان
کی قلم سر میگذارد بر خط فرمان عبث
هوش مصنوعی: روش تسلیم و راه بندگی را چگونه بیان کنیم، وقتی که قلم بر روی خط فرمان بیهوده می‌کشد؟
اینهمه رایات علم از بهر ما افراشتند
نیست بالله این همه آیات در قرآن عبث
هوش مصنوعی: این همه نشانه‌های علم را به خاطر ما به نمایش گذاشته‌اند. بی‌تردید این همه آیات در قرآن بی‌فایده نیست.
بحر معنی تا نگردد موجزن در هر کنار
جای دادن لفظ را باشد میان جان عبث
هوش مصنوعی: معنی عمیق و حقیقی تا زمانی که در هر گوشه‌ای به حرکت درنیاید، قرار دادن واژه‌ها بی‌فایده است.
سینه چون آئینه تا بر خود نگردد صیقلی
کی درآن نور علی گردد دلا تابان عبث
هوش مصنوعی: دل و جان انسان مانند یک آئینه هستند؛ اگر آن‌ها به خود توجه نکنند و به خود ننگرند، چگونه می‌توانند نور خدا یا حق را در خود ببینند و درخشنده شوند؟ پس لازم است که به درون خود بپردازیم تا بتوانیم نور را در وجود خود احساس کنیم و تابناک شویم.