گنجور

شمارهٔ ۹۰

بسته باشد تا بکی میخانه را در الغیاث
چند ماند خالی از می جام و ساغر الغیاث
طبل شادی تا بکی در سینه ام سلطان غم
کوبد و آراید از هر سوی لشگر الغیاث
تا بکی از منجنیق چرخ ناهموار دون
سنگ فتنه باردم بر کاسه سر الغیاث
گرچه یارانم ز یاری یاوریها میکنند
نیست ما را جز تو یارا یار و یاور الغیاث
حیدرا از آستین دست یداللهی برآر
نفس بگشاده دهن مانند اژدر الغیاث
زآیه نصر من الله رایتم افراشتی
تا شوم بر دشمنان دین مظفر الغیاث
تیره شد آئینه گردون ز روی عاصیان
تا کند نور علی بازش منور الغیاث

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسته باشد تا بکی میخانه را در الغیاث
چند ماند خالی از می جام و ساغر الغیاث
هوش مصنوعی: تا زمانی که میخانه بسته است، نمی‌توان انتظار داشت که این مکان از شراب و جام خالی بماند.
طبل شادی تا بکی در سینه ام سلطان غم
کوبد و آراید از هر سوی لشگر الغیاث
هوش مصنوعی: تا کی شادی و جشن در دل من ادامه خواهد داشت در حالی که غم همچنان بر من سلطه دارد و از هر طرف به کمک طلبیدن می‌پردازد؟
تا بکی از منجنیق چرخ ناهموار دون
سنگ فتنه باردم بر کاسه سر الغیاث
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید با تیرک‌های ناهموار و سنگین گرانبار که بر سرم فرود می‌آید، مواجه شوم؟ به کمک و نجات نیاز دارم.
گرچه یارانم ز یاری یاوریها میکنند
نیست ما را جز تو یارا یار و یاور الغیاث
هوش مصنوعی: هرچند دوستانم در کمک و یاری به من فعالیت می‌کنند، اما به جز تو یاوری ندارم که به فریادم برسد.
حیدرا از آستین دست یداللهی برآر
نفس بگشاده دهن مانند اژدر الغیاث
هوش مصنوعی: حیدر دست یاری خدا را از آستین خود بیرون می‌آورد و نفسش را باز می‌کند مانند ماری بزرگ و درخواستی از نجات و کمک به عمل می‌آورد.
زآیه نصر من الله رایتم افراشتی
تا شوم بر دشمنان دین مظفر الغیاث
هوش مصنوعی: به من از جانب خداوند یاری و نصرت رسیده است و با این قدرت، می‌خواهم بر دشمنان دین پیروز شوم و به آن‌ها پشتیبانی و کمک کنم.
تیره شد آئینه گردون ز روی عاصیان
تا کند نور علی بازش منور الغیاث
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر چهره‌های ناپیدا و عصیان‌گر تیره و تار شده است، تا اینکه نور علی دوباره بتابد و عالم را روشن کند.