گنجور

شمارهٔ ۸۶

راست گویم قد دلجوی تو بیچیزی نیست
کج نگویم خم ابروی تو بیچیزی نیست
فتنه در خواب عدم بود که من میگفتم
سحر آن نرگس جادوی تو بیچیزی نیست
دل که هست ابروی محرابی تو قبله گهش
طائف اندر حرم کوی تو بیچیزی نیست
اینهمه بر گل رخسار زآمد شد باد
جنبش سلسله موی تو بیچیزی نیست
صنما زیر خم زلف چو زنار نهان
خال جادو گر هندوی تو بیچیزی نیست
پیش از آنم که بگردن بنهد طوق بلا
گفتم آن حلقه گیسوی تو بیچیزی نیست
در دل و دیده مرا مهر صفت نور علی
گشته تابان ز مه روی تو بیچیزی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

راست گویم قد دلجوی تو بیچیزی نیست
کج نگویم خم ابروی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به‌راحتی بگویم، قد و قامت تو چیزی ندارد که بتوانم درباره‌اش بگویم و اگر بخواهم برعکس بگویم، خط و خال ابروی تو هم چیزی نیست که بتوانم آن را نادیده بگیرم.
فتنه در خواب عدم بود که من میگفتم
سحر آن نرگس جادوی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: وقتی به خواب عدم فرو رفته بودم، در آن حال می‌گفتم که زیبایی سحرآمیز چشمان تو در واقع هیچ ارزش و وجودی ندارد.
دل که هست ابروی محرابی تو قبله گهش
طائف اندر حرم کوی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: دل به عنوان یک موجودیت، به ابروی تو که مانند محرابی است، توجه دارد و این ابرو برای آن همچون قبله‌ای است که در آنجا گرد آمده است. در حقیقت، در این مکان، همه چیز بی‌ارزش و بی‌معناست.
اینهمه بر گل رخسار زآمد شد باد
جنبش سلسله موی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: این همه بادی که بر گل صورت تو وزیده، فقط به خاطر حرکت رشته‌های موی توست و هیچ چیز دیگری در کار نیست.
صنما زیر خم زلف چو زنار نهان
خال جادو گر هندوی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: عزیزم، زیر قوس زلفت که مانند کمربند پیچیده است، خال زیبای تو مثل جادوگری هندوستان است و بی‌هیچ چیز دیگری، تنها خودش جلب توجه می‌کند.
پیش از آنم که بگردن بنهد طوق بلا
گفتم آن حلقه گیسوی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: قبل از اینکه باری سنگین بر دوشم بگذارند، گفتم که آن حلقه موی تو هیچ ارزشی ندارد.
در دل و دیده مرا مهر صفت نور علی
گشته تابان ز مه روی تو بیچیزی نیست
هوش مصنوعی: در دل و چشم من، محبت و صفای نور علی مانند شعله‌ای تابناک است و همه این زیبایی‌ها از چهره‌ی تو نشأت می‌گیرد، در حالی که خودم هیچ چیزی نیستم.