گنجور

شمارهٔ ۷۹

این گل گلشن دل یا رخ دلدار منست
غنچه گلبن جان یا دهن یار منست
موسی اینجا ارنی گوی چرا روننهد
کاتش طور وی ازآه شرربار منست
صنما کافر عشقم بحرم چون بروم
کوی تو میکده و موی تو زنار منست
گر کشم باده از لعل لبت کار مدار
زانکه از لعل لبت باده کشی کار منست
من که در بستر غم سربودم بالش درد
جز غم و درد تو جانا که پرستار منست
ساقیا در قدح آن حمرت عکس می ناب
از گل روی تویا ز اشگ چه گلنار منست
شده تا طالعم از مشرق دل نور علی
سینه از پرتو آن مطلع انوار منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این گل گلشن دل یا رخ دلدار منست
غنچه گلبن جان یا دهن یار منست
هوش مصنوعی: این گل نشان‌دهنده‌ی محبت و زیبایی دل من یا چهره‌ی معشوقم است. غنچه نیز نمایانگر جوانی و سرزندگی روح من یا لب‌های یارم است.
موسی اینجا ارنی گوی چرا روننهد
کاتش طور وی ازآه شرربار منست
هوش مصنوعی: موسی، چرا نمی‌گویی که من را ببینی؟ آن آتش در کوه طور از درد و اندوه من شکل گرفته است.
صنما کافر عشقم بحرم چون بروم
کوی تو میکده و موی تو زنار منست
هوش مصنوعی: ای محبوب! عشق من به تو آن‌قدر قوی است که حتی اگر به حرم بروم، عطر و زیبایی تو را فراموش نخواهم کرد. در واقع، زرت و زیبایی تو برای من مانند زنیری است که به آن وابسته‌ام.
گر کشم باده از لعل لبت کار مدار
زانکه از لعل لبت باده کشی کار منست
هوش مصنوعی: اگر من از لبه‌ی سرخ تو شراب بنوشم، نباید فراموش کنی که این کار از زیبایی لب تو ناشی می‌شود و نوشیدن شراب برای من به خاطر همین زیبایی است.
من که در بستر غم سربودم بالش درد
جز غم و درد تو جانا که پرستار منست
هوش مصنوعی: من که در بستر غم و اندوه دراز کشیده‌ام، تنها بالشی که داشتم درد و رنج تو بود، ای عزیزم که پرستار من هستی.
ساقیا در قدح آن حمرت عکس می ناب
از گل روی تویا ز اشگ چه گلنار منست
هوش مصنوعی: ای ساقی، در جامی که در دستان توست، رنگ سرخ تو همانند شراب ناب است که از چهره‌ات می‌تابد؛ یا این‌که از اشک من گل سرخی به وجود آمده است.
شده تا طالعم از مشرق دل نور علی
سینه از پرتو آن مطلع انوار منست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که سرنوشت من از دل روشن و نورانی است و سینه‌ی من از تأثیر آن، به عنوان منبعی از زیبایی‌ها و جاذبه‌ها درخشان شده است.