گنجور

شمارهٔ ۷۲

اینکه ویران شده از سیل فنا خانه ماست
مخزن گنج بقادر دل ویرانه ماست
مینماید بجهان آنچه ز پیدا و نهان
همه یک پرتو حسن رخ جانانه ماست
گرچه هر دم ز بد و نیک جهان دم نزدیم
از کران تا بکران قصه افسانه ماست
ساقیا گر نبود جام بلورین چه شود
گردش چشم تو هم ساغر و پیمانه ماست
در گلستان سر کوی تو چون بلبل مست
همه شب تا بسحر نعره مستانه ماست
آنکه از پرتو حسنش شده ممکن موجود
روز و شب عشق رخش در دل دیوانه ماست
تا شده نور علی جرعه کش محفل دل
محفل آرای دلش سید رندانه ماست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینکه ویران شده از سیل فنا خانه ماست
مخزن گنج بقادر دل ویرانه ماست
هوش مصنوعی: خانهٔ ما از طوفان فنا ویران شده است، اما دل ما هنوز پر از گنجینه‌های قدرتمند و ارزشمند است.
مینماید بجهان آنچه ز پیدا و نهان
همه یک پرتو حسن رخ جانانه ماست
هوش مصنوعی: آنچه در جهان مشخص و نامشخص است، همه به خاطر زیبایی و نور چهرهٔ محبوب ماست.
گرچه هر دم ز بد و نیک جهان دم نزدیم
از کران تا بکران قصه افسانه ماست
هوش مصنوعی: اگرچه هر لحظه درباره خوبی‌ها و بدی‌های دنیا صحبت نکردیم، اما داستان ما همواره از آغاز تا پایان به مانند یک افسانه است.
ساقیا گر نبود جام بلورین چه شود
گردش چشم تو هم ساغر و پیمانه ماست
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر جام بلورین نباشد، چشم تو هم همانند ساغر و پیمانه ما می‌شود. این بدان معناست که زیبایی و جذابیت چشمان تو باعث می‌شود که ما از آن نوشیدنی لذت ببریم، حتی اگر ظرفی برای نوشیدن وجود نداشته باشد.
در گلستان سر کوی تو چون بلبل مست
همه شب تا بسحر نعره مستانه ماست
هوش مصنوعی: در باغی که در کنار خیابان تو قرار دارد، من مانند بلبل شاد و سرمست، تمام شب تا سپیده دم آهنگ شاد و سرخوشی را سر می‌دهم.
آنکه از پرتو حسنش شده ممکن موجود
روز و شب عشق رخش در دل دیوانه ماست
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر زیبایی‌اش همه چیز ممکن شده و وجود دارد، در روز و شب، عشق چهره‌اش در دل دیوانه ماست.
تا شده نور علی جرعه کش محفل دل
محفل آرای دلش سید رندانه ماست
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور علی در محفل دل تابیده، خوشامد گویی دل، به سید رندانه‌ای که ما هستیم.