شمارهٔ ۷۱
دراین منزل چه جای کاروانست
که هر دم کاروان دل روانست
دلم خون گشت از دیده درآنکوی
روان چون کاروان بر کاروانست
بس این معجز که اعجاز محبت
مه نامهربانم مهربانست
دلم کز زخم پیکانش نشانهاست
نشان تیر آن ابرو کمانست
که آرد کشتی ما را بساحل
ز دریائی که بیقعر و کرانست
دلی کز گلشن وصلش جدا ماند
هزار آسا هزارانش فغانست
مرا نور علی از مشرق جان
فروزان همچو مهر آسمانست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دراین منزل چه جای کاروانست
که هر دم کاروان دل روانست
هوش مصنوعی: در این مکان، جایگاه کاروان نیست چون هر لحظه دلها در حال سفر و حرکتاند.
دلم خون گشت از دیده درآنکوی
روان چون کاروان بر کاروانست
هوش مصنوعی: دل من از گریه به شدت غمگین و پر از درد شد، چرا که در آن مسیر که پر از رفت و آمد و شلوغی است، احساس یکنواختی و بیحوصلگی میکنم.
بس این معجز که اعجاز محبت
مه نامهربانم مهربانست
هوش مصنوعی: اینقدر به محبت او معجزهآساست که حتی اگر مهربان نیست، باز هم برای من مهربانی میکند.
دلم کز زخم پیکانش نشانهاست
نشان تیر آن ابرو کمانست
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و زخم است که ناشی از تیرگی نگاه آن ابروهای کمانسان است.
که آرد کشتی ما را بساحل
ز دریائی که بیقعر و کرانست
هوش مصنوعی: کشتی ما را به ساحل میرساند، اما دریایی که در آن هستیم نه انتها دارد و نه عمق.
دلی کز گلشن وصلش جدا ماند
هزار آسا هزارانش فغانست
هوش مصنوعی: دلهایی که از باغ وصال او جدا ماندهاند، هزاران آرزو دارند و در این جدایی ناله و فریاد دارند.
مرا نور علی از مشرق جان
فروزان همچو مهر آسمانست
هوش مصنوعی: نور علی برای من مانند نوری است که از سمت مشرق جان میتابد و همچون خورشید در آسمان درخشان و روشنایی بخش است.