گنجور

شمارهٔ ۷۰

روشن از نور رخش تا چشم ماست
چشم ما روشن بانوار خداست
قطره گر پیش آن دریا نهیم
عین ما دریا و دریا عین ماست
شاه هفت اقلیم بهر لقمه
بر دل دولتسرای ما گداست
کی بدل کبر و ریا را ره دهیم
دل حریم بارگاه کبریاست
تو چه دانی درد و درد دل
درد درد دل دوای دارالشفاست
بر سریر فقر چون نور علی
تاجداری اندرین کشور کجاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روشن از نور رخش تا چشم ماست
چشم ما روشن بانوار خداست
هوش مصنوعی: نور چهره تو تا چشم ما می‌تابد و چشم ما به نور خدا روشن است.
قطره گر پیش آن دریا نهیم
عین ما دریا و دریا عین ماست
هوش مصنوعی: اگر یک قطره را در مقابل دریا قرار دهیم، می‌توان گفت که آن قطره نیز نمایی از دریا را به نمایش می‌گذارد و دریا هم در حقیقت همان قطره را در خود دارد.
شاه هفت اقلیم بهر لقمه
بر دل دولتسرای ما گداست
هوش مصنوعی: پادشاه هفت کشور به خاطر یک لقمه نان، دلش به حال ما که در فقر زندگی می‌کنیم، می‌سوزد.
کی بدل کبر و ریا را ره دهیم
دل حریم بارگاه کبریاست
هوش مصنوعی: به کسانی که به خود بزرگ‌بینی و تظاهر می‌پردازند، نباید اجازه بدهیم که به دل ما راه پیدا کنند، زیرا دل باید در جایگاه بزرگی و مقدس باشد.
تو چه دانی درد و درد دل
درد درد دل دوای دارالشفاست
هوش مصنوعی: تو چه می‌دانی از رنج و احساسات درونی، دردی که در دل دارم، تنها راه درمان آن در دارالشفا است.
بر سریر فقر چون نور علی
تاجداری اندرین کشور کجاست
هوش مصنوعی: در یک وضعیت فقر، آیا کسی در این سرزمین وجود دارد که مثل نور علی درخشان، با عظمت و شکوه باشد؟