گنجور

شمارهٔ ۶۱

در مصطب تجرید مرا تا که مقامست
از جام توام باده توحید به کامست
تنها نه همین دوش بدوش غم عشقم
کف بر کف مینا و لبم بر لب جام است
این هستی تو گشته حجاب تو و گر نه
خورشید رخ دوست عیان از ره بامست
از بسی بهم آمیخته ما را دل و دلدار
دل را نتوان گفت که دلدار کدامست
دل بد مکن ار زاهد خود بین سخنی گفت
در مذهب عشاق کجا باده حرامست
ننگی نبود گر شدم از عشق تو گمنام
گمنام ره عشق ترا ننگ ز نامست
تنها نه همین ساخت منور دل جانان
چون نور علی شعشعه مهر تو عامست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در مصطب تجرید مرا تا که مقامست
از جام توام باده توحید به کامست
هوش مصنوعی: به من اجازه بده که به حالت خلوص و پاکی برسم، چون حالتی که دارم از نوشیدن باده توحید به وجود آمده است.
تنها نه همین دوش بدوش غم عشقم
کف بر کف مینا و لبم بر لب جام است
هوش مصنوعی: در این شب تنها نیستم، بلکه به همراه غم عشق خودم، دستم در دست مینا و لبم روی لبه جام است.
این هستی تو گشته حجاب تو و گر نه
خورشید رخ دوست عیان از ره بامست
هوش مصنوعی: وجود تو مانند یک حجاب شده است و اگر این حجاب نبود، نور چهره محبوبت به وضوح دیده می‌شد.
از بسی بهم آمیخته ما را دل و دلدار
دل را نتوان گفت که دلدار کدامست
هوش مصنوعی: دل ما و محبوب ما به شدت با هم آمیخته شده‌اند، به طوری که نمی‌توان به راحتی گفت که کدام یک از ما دلدار است.
دل بد مکن ار زاهد خود بین سخنی گفت
در مذهب عشاق کجا باده حرامست
هوش مصنوعی: نگران نباش، اگر عابدی در مورد عشق حرفی زد که نشان می‌دهد در مذهب عاشقان، شراب حرام نیست.
ننگی نبود گر شدم از عشق تو گمنام
گمنام ره عشق ترا ننگ ز نامست
هوش مصنوعی: اگر از عشق تو ناشناس شوم، برایم ننگی نیست، چرا که خود عشق تو فراتر از هر نام و شهرتی است.
تنها نه همین ساخت منور دل جانان
چون نور علی شعشعه مهر تو عامست
هوش مصنوعی: تنها وجود من به خاطر دوستی و عشق تو نیست، بلکه عشق تو همچون نوری است که به همه جا ساطع می‌شود و دل‌ها را روشن می‌کند.