گنجور

شمارهٔ ۶۰

شمعی از حسن تو هر جا که برافروخته است
جان عشاق چه پروانه بسی سوخته است
جامه دلبری و حسن بابریشم ناز
بر قد سرو تو استاد ازل دوخته است
هرگز ای جان نخرندش بجوی اهل نیاز
هر گه موئی بدو عالم زتو بفروخته است
عاقبت تربت من لاله ستان خواهد شد
بسکه پیکان غمت سینه ام اندوخته است
مرده را زنده نماید بسخن هرکه چومن
زان لب روح فزا نکته آموخته است
آتش طور زند شعله مدامش ز شجر
هرکه نوری ز علی بر دلش افروخته است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمعی از حسن تو هر جا که برافروخته است
جان عشاق چه پروانه بسی سوخته است
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی تو روشن شده، شمعی روشن کرده است. جان عاشقان به خاطر این زیبایی‌ها چقدر سوخته و آسیب دیده است.
جامه دلبری و حسن بابریشم ناز
بر قد سرو تو استاد ازل دوخته است
هوش مصنوعی: لباسی که زیبایی و دلربایی تو را به نمایش می‌گذارد، توسط خالق ابدی برای تو طراحی و بافت شده است، که به قد و زیبایی تو می‌افزاید.
هرگز ای جان نخرندش بجوی اهل نیاز
هر گه موئی بدو عالم زتو بفروخته است
هوش مصنوعی: هرگز جانت را در ازای عشق و محبت نخر، زیرا اهل نیاز و طلب هر زمان تو را به دست آورده‌اند و این جهان به خاطر تو به خواب رفته است.
عاقبت تربت من لاله ستان خواهد شد
بسکه پیکان غمت سینه ام اندوخته است
هوش مصنوعی: در نهایت، جایی که من در آن خوابیده‌ام، مانند لاله‌های زیبا خواهد شد؛ زیرا غم و اندوهی که در دل دارم، مانند تیرهایی در سینه‌ام جمع شده است.
مرده را زنده نماید بسخن هرکه چومن
زان لب روح فزا نکته آموخته است
هوش مصنوعی: هر کسی که از زبان من نکته‌ای آموزنده گرفته باشد، می‌تواند با کلامش حتی مرده را زنده کند.
آتش طور زند شعله مدامش ز شجر
هرکه نوری ز علی بر دلش افروخته است
هوش مصنوعی: آتش کوه طور همچنان روشن است و هر کسی که در دلش نوری از علی دارد، همیشه درخشان و پرنور خواهد بود.