شمارهٔ ۵۹
بزم جان را جز تو جانانی کجاست
ملک دل را جز تو سلطانی کجاست
چون رخت ماهی نتابید از فلک
چون قدت سروی ببستانی کجاست
دل شبستانست و رخسار تو شمع
همچنین شمع و شبستانی کجاست
چز گلستان حریم کوی تو
بلبل جان را گلستانی کجاست
عاشقان را همچو موی و روی تو
در جهان کفری و ایمانی کجاست
تو سلیمانی و لعلت خاتمست
خود بگو جز تو سلیمانی کجاست
بر رخت چون نور عین و لام و یا
واله و شیدای و حیرانی کجاست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزم جان را جز تو جانانی کجاست
ملک دل را جز تو سلطانی کجاست
هوش مصنوعی: جز تو کسی نیست که روح و جانم را شاد کند و جز تو هیچ کس نیست که بر دل من حکمرانی کند.
چون رخت ماهی نتابید از فلک
چون قدت سروی ببستانی کجاست
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت تو از آسمان تابید، چطور میتوانم وجود تو را که مانند یک سرو تنومند در باغ است، نادیده بگیرم؟
دل شبستانست و رخسار تو شمع
همچنین شمع و شبستانی کجاست
هوش مصنوعی: دل همچون یک شبستان است و چهرهی تو مانند شمعی میدرخشد. اما این شمع و شبستان کجا قرار دارند؟
چز گلستان حریم کوی تو
بلبل جان را گلستانی کجاست
هوش مصنوعی: بلبل جان من، در حریم کوی تو گلستانی وجود ندارد که با گلستان تو برابر باشد.
عاشقان را همچو موی و روی تو
در جهان کفری و ایمانی کجاست
هوش مصنوعی: عاشقان با زیبایی و魅ابتی که تو داری، در این دنیا کجا میتوانند نشانههای کفر و ایمان را پیدا کنند؟
تو سلیمانی و لعلت خاتمست
خود بگو جز تو سلیمانی کجاست
هوش مصنوعی: تو مانند سلیمان هستی و زیبایی تو مثل انگشتری است که بر دستانش میدرخشد. خودت بگو، غیر از تو، کجا میتوان سلیمانی دیگر یافت؟
بر رخت چون نور عین و لام و یا
واله و شیدای و حیرانی کجاست
هوش مصنوعی: بر چهرهات مانند نور، عشق و شیدایی و حیرت و سرگشتگی کجاست؟