شمارهٔ ۶
گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
در راه وفا کردم هرچند نشیمنها
گر دانه از کشتت دل چید مرنجانش
کز آه شررباری سوزد همه خرمنها
خصم ار همه شب پوشد زانجم چو فلک جوشن
آه سحری چون تیر بشکافته جوشنها
ناگشته همان طالع مهر سحری کآیند
در کوی تو شبخیزان چون ذره ز روزنها
چون نورعلی ما را گردیده به دل روشن
با پرتو آن بستیم چشم از همه روشنها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم به گلستانها دسترسی پیدا کنیم، پس با اشکهای ما دامنهایمان همچون گلشن خواهد شد.
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
هوش مصنوعی: فقط دلهای آرامی به درگاهت نیستند، بلکه تمام جانها در مسیر تو سرپناه دارند.
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
در راه وفا کردم هرچند نشیمنها
هوش مصنوعی: در کوی تو، با غم و درد بیجا ننشستم. در راه وفاداری، تلاش کردم و هرچند جای ثابتی نداشتم.
گر دانه از کشتت دل چید مرنجانش
کز آه شررباری سوزد همه خرمنها
هوش مصنوعی: اگر دانهای از کشت خودت برداشت کردی، ناراحت نشو که آن دانه با نالهای سوزاننده، همه محصولات را آتش میزند.
خصم ار همه شب پوشد زانجم چو فلک جوشن
آه سحری چون تیر بشکافته جوشنها
هوش مصنوعی: اگر دشمن شبهنگام مانند فلک زره بر تن کند، صبحگاه چون تیر زرهها را میشکند.
ناگشته همان طالع مهر سحری کآیند
در کوی تو شبخیزان چون ذره ز روزنها
هوش مصنوعی: هنوز صبح نشده، همان سرنوشت عشق تو به سراغم میآید و شبزندهداران چون قطرههای نور از روزنهها به کـوی تو میآیند.
چون نورعلی ما را گردیده به دل روشن
با پرتو آن بستیم چشم از همه روشنها
هوش مصنوعی: ما با روشنی که از نورعلی به دلمان آمده، چشمانمان را از همه روشناییها بستهایم.