گنجور

شمارهٔ ۵۱

دل حریم حضور جانانست
حضرت بارگاه سلطانست
این سخن را لطیفه ایست نهان
کفر سید ز عین ایمانست
تا نموده رخش مرا در دل
عکس رویش چو ماه تابانست
در دل ما جز او کجا باشد
دل ما را خدا نگهبانست
هر کجا هست خاطر جمعی
در خم زلف او پریشانست
بر لبش خال زیر ظلمت خط
همچو خضری در آب حیوانست
در خرابات عشق نور علی
فارغ از نقل کفر و ایمانست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل حریم حضور جانانست
حضرت بارگاه سلطانست
هوش مصنوعی: دل، جایگاه و مکانی است که در آن عشق و حضور محبوب درک می‌شود و به نوعی می‌توان آن را به بارگاه و درگاه سلطنت محبوب تشبیه کرد.
این سخن را لطیفه ایست نهان
کفر سید ز عین ایمانست
هوش مصنوعی: این جمله نشان می‌دهد که این گفته دارای عمق و ظرافتی است و می‌تواند به معنای دگرگونه‌ای interpreted شود؛ به طوری که ممکن است ظاهراً به کفر اشاره کند، اما در واقع ریشه در ایمان عمیق و واقعی دارد.
تا نموده رخش مرا در دل
عکس رویش چو ماه تابانست
هوش مصنوعی: تا وقتی که چهره‌اش را به من نشان می‌دهد، در دل من تصویری از او مانند ماه تابان نقش بسته است.
در دل ما جز او کجا باشد
دل ما را خدا نگهبانست
هوش مصنوعی: در قلب ما تنها عشق او وجود دارد و خداوند از دل ما نگهداری می‌کند.
هر کجا هست خاطر جمعی
در خم زلف او پریشانست
هوش مصنوعی: هر جا که آرامش و امنیت خاطر وجود دارد، به خاطر زیبایی و دلربایی موهای او، همه چیز به هم ریخته و پریشان است.
بر لبش خال زیر ظلمت خط
همچو خضری در آب حیوانست
هوش مصنوعی: بر روی لب او لکه‌ای تیره وجود دارد که مانند رنگ سبز در آب زنده درخشش دارد.
در خرابات عشق نور علی
فارغ از نقل کفر و ایمانست
هوش مصنوعی: در میخانه عشق، نور علی از بحث‌ها و جدل‌های کفر و ایمان آزاد و بی‌خیال است.