گنجور

شمارهٔ ۳

دوش آمد ببر آن ساقی مهوش ما را
ساغری داد از آن باده بیغش ما را
گر مشوش نه دل شیفتگان خواست چرا
زلف آشفته او کرد مشوش ما را
آتشی داد کز آن باده بدن شعله کشید
خرقه زهد و ریا سوخت در آتش ما را
خانه پر نقش و نگار ار نبود باکی نیست
سینه از نقش و نگار است منقش ما را
مطرب از نور علی خوش غزل نغز بخوان
که زگفتار خوشش دل شده سرخوش ما را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش آمد ببر آن ساقی مهوش ما را
ساغری داد از آن باده بیغش ما را
هوش مصنوعی: دیشب آن ساقی زیبا و دلربا نزد ما آمد و جامی به ما داد که از آن شراب خالص و بی‌عیب بود.
گر مشوش نه دل شیفتگان خواست چرا
زلف آشفته او کرد مشوش ما را
هوش مصنوعی: اگر دل عاشقان آرام نبود، پس چرا زلف آشفته او باعث آشفته‌خویی ما شد؟
آتشی داد کز آن باده بدن شعله کشید
خرقه زهد و ریا سوخت در آتش ما را
هوش مصنوعی: آتشی ایجاد کرد که از آن، سرمستی و شوق در وجودم شعله‌ور شد و اعتقادات و ظواهر مذهبی‌ام در این آتش نابود گشت.
خانه پر نقش و نگار ار نبود باکی نیست
سینه از نقش و نگار است منقش ما را
هوش مصنوعی: اگر خانه پر از نقش و نگار نباشد، نگران نباشید؛ چرا که دل ما خود پر از نقوش و طرح‌های زیباست.
مطرب از نور علی خوش غزل نغز بخوان
که زگفتار خوشش دل شده سرخوش ما را
هوش مصنوعی: خواننده، پنجره‌ای از نور علی را باز کن و با غزلی دلکش و زیبا بخوان، زیرا صدای گرم و دلنشین تو باعث شده که دل ما شاد و سرخوش شود.