گنجور

شمارهٔ ۲۶

ای از رخ تو روشن انوار دوست ما را
انوار دوست دیدن زان رخ نکوست ما را
چندی چو مغز بودیم در زیر پوست پنهان
عشق آمد و برآورد از زیر پوست ما را
خورشید روشنائی از چشم ما کند وام
زانرو که کحل بینش زانخاک کوست ما را
تا آبروی عشاق از اشک میفزاید
سیلاب دیده بر رو خوش آبروست ما را
باری اگر زیاری رو سوی ما نیاری
دایم بعجز و زاری سوی تو روست ما را
مهر و مهی که بینی هر صبح و شام تابان
تابان بسقف گردون عکسی ازوست ما را
مستیم و لاابالی نور علی عالی
پر از می جلالی جام و سبوست ما را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.