شمارهٔ ۱۶
سروم دهد چه جلوه بشوخی خرام را
محو خرام خویش کند خاص و عام را
خورشید آسمان زندش بوسه بر رکاب
آرد بزین چو توسن زرین لگام را
ساقی ز روی دختر رز پرده برفکن
تا بردریم پرده ناموس و نام را
پر شد ز خون دل قدح لاله در چمن
خالی منه زباده گل رنگ جام مرا
بشنو پیام دلکش و برخیز خوش بده
صد جان بمژده طایر فرخ پیام را
زاهد مخوان بسوی بهشتم که هست پست
با کوی دوست روضه دارالسلام را
نور علی همای بلند آشیان بود
بیهوده چند گستری ای شیخ دام را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سروم دهد چه جلوه بشوخی خرام را
محو خرام خویش کند خاص و عام را
هوش مصنوعی: او با زیباییاش به همه چشمنواز میشود و هر کسی را به خود جذب میکند. لحظات زیبا و شوخ طبعیاش باعث میشود که همه تحت تاثیر قرار بگیرند.
خورشید آسمان زندش بوسه بر رکاب
آرد بزین چو توسن زرین لگام را
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان بر زین اسب طلایی بوسه میزند، مانند اینکه لگام را به دست میگیرد.
ساقی ز روی دختر رز پرده برفکن
تا بردریم پرده ناموس و نام را
هوش مصنوعی: ای ساقی، از چهره زیبای خود حجاب را بردار تا ما نیز پردههای شرم و اعتبار را کنار بزنیم و از قید و بندهای اجتماعی رها شویم.
پر شد ز خون دل قدح لاله در چمن
خالی منه زباده گل رنگ جام مرا
هوش مصنوعی: کاسه شراب، از خون دل پر شده و در گلستان خالی است. من را از نوشیدن گل رنگ شراب خود باز ندارید.
بشنو پیام دلکش و برخیز خوش بده
صد جان بمژده طایر فرخ پیام را
هوش مصنوعی: به شنیدن پیام دلنواز بپرداز و با شادابی و خوشحالی برخیز. به دیگران خبر خوشی را که مانند پرندهای خوشبخت است، برسان و زندگی را جشن بگیر.
زاهد مخوان بسوی بهشتم که هست پست
با کوی دوست روضه دارالسلام را
هوش مصنوعی: ای زاهد، مرا به بهشت نخوان، چون بهشت در نزد دوستی حقیر است و من به سوی کوی محبوب میروم که آنجا واقعیترین رحمت و آرامش وجود دارد.
نور علی همای بلند آشیان بود
بیهوده چند گستری ای شیخ دام را
هوش مصنوعی: نور علی همای بلند آشیان به معنای وجود نورانی و برتر علی است که مانند پرندهای در آسمان به سر میبرد. این نور نمیتواند به راحتی در میان دنیا و موانع آن جایگاهی پیدا کند. اما در اینجا، خطاب به یک شیخ یا استاد گفته میشود که چرا این روشنایی را به هدر میدهی و اجازه میدهی که دامها (مشکلات و موانع) تو را اسیر کنند. به عبارت دیگر، باید از امکانات و ظرفیتهای خود به درستی استفاده کنی و از دامهای جهان دوری کنی.