گنجور

شمارهٔ ۱۵

کردم چه از لا رخ سوی الا
دیدم مبین خود را در اسما
دادم چو ساقی آنجام باقی
از پای تا سرگشتم همه لا
نا اسم و رسمی نه وضع و شکلی
اینجا یکی شد اسم و مسما
چون تو الف سان گردی جریده
گردد عیانت یکتائی ما
تا تو نشینی ایمن به ساحل
کی در کف آری دری ز دریا
خود را ز ساحل در بحر افکن
بنگر در اصداف آن دریکتا
نور علی شد در دل چه تابان
از تهمت تن دل شد مصفا

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کردم چه از لا رخ سوی الا
دیدم مبین خود را در اسما
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش‌هایم برای کشف حقیقت و درک عمیق‌تر، وقتی به اوج رسیدم، متوجه شدم که وجود خود را در نشانه‌ها و نام‌ها نمی‌توانم ببینم.
دادم چو ساقی آنجام باقی
از پای تا سرگشتم همه لا
هوش مصنوعی: به می‌گساری پرداختم و تمام وجودم را در این راه فانی کردم، طوری که از سر تا پا در مستی غرق شدم.
نا اسم و رسمی نه وضع و شکلی
اینجا یکی شد اسم و مسما
هوش مصنوعی: در اینجا نه نام و رسمی وجود دارد و نه ظاهر و شکلی؛ در این مکان، نام و نام‌برده به‌طور کامل یکی شده‌اند.
چون تو الف سان گردی جریده
گردد عیانت یکتائی ما
هوش مصنوعی: وقتی تو مانند الف و الفت بخشی از زندگی ما می‌شوی، توجه و محبت به تو به صورت یک جریده و نمایان جلوه می‌کند.
تا تو نشینی ایمن به ساحل
کی در کف آری دری ز دریا
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در امن و آرامش بر ساحل نشسته‌ای، چگونه می‌توانی دریا را در دستانت بگیری و به آن دسترسی پیدا کنی؟
خود را ز ساحل در بحر افکن
بنگر در اصداف آن دریکتا
هوش مصنوعی: خود را از ساحل دور کن و به درون دریا برو، سپس زیبایی‌های موجود در صدف‌ها را تماشا کن.
نور علی شد در دل چه تابان
از تهمت تن دل شد مصفا
هوش مصنوعی: نور علی در دل مانند نوری تابان است که به دل می‌تابد و باعث می‌شود که دل از تهمت و زشتی‌ها پاک و پاکیزه شود.