گنجور

شمارهٔ ۱۱۷

سحر ساقی در میخانه وا کرد
ز جامی کام میخواران روا کرد
ز لب مینای می را مهر برداشت
لبالب ساغری در کام ما کرد
شراب بیریا چندان به پیمود
که جانرا مطلق از قید ریا کرد
دلم کز منزل کبر و ریا خاست
نشیمن در حریم کبریا کرد
درآمد از درآن ماه دل افروز
ز مهرش خلوت دل با صفا کرد
بدل دردی که میبودم ز هجران
ز داروخانه وصلش دوا کرد
مرا نور علی چون تافت در دل
ز خود بیگانه با حق آشنا کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر ساقی در میخانه وا کرد
ز جامی کام میخواران روا کرد
هوش مصنوعی: صبح، ساقی در میخانه را گشود و با یک جام، کام میخواران را شیرین کرد.
ز لب مینای می را مهر برداشت
لبالب ساغری در کام ما کرد
هوش مصنوعی: از لب ظرف شیشه‌ای می، عشق برچیده شد و ساغری پر از شراب در کام ما ریخته شد.
شراب بیریا چندان به پیمود
که جانرا مطلق از قید ریا کرد
هوش مصنوعی: شراب بیریا آنقدر نوشیده شد که جان آدم را کاملاً از قید ریا و تصنع آزاد کرد.
دلم کز منزل کبر و ریا خاست
نشیمن در حریم کبریا کرد
هوش مصنوعی: دل من از خانه‌ی خودخواهی و تزویر بیرون آمد و به فضایی پاک و الهی پناه برد.
درآمد از درآن ماه دل افروز
ز مهرش خلوت دل با صفا کرد
هوش مصنوعی: ناگهان آن ماه زیبا و دلربا وارد شد و با نور محبتش فضای دل را آرام و پاک کرد.
بدل دردی که میبودم ز هجران
ز داروخانه وصلش دوا کرد
هوش مصنوعی: من از درد هجران او در عذاب بودم، اما او با وصل کردنش مرا درمان کرد.
مرا نور علی چون تافت در دل
ز خود بیگانه با حق آشنا کرد
هوش مصنوعی: نور علی در دل من تابید و باعث شد که نسبت به خودم بیگانه شوم و با حقیقت آشنا گردم.