گنجور

شمارهٔ ۱۰۷

هرکه در بحر جان نظر دارد
قصد غواصی گهر دارد
چون ز دریا برآورد گهری
طلب گوهر دگر دارد
جز گهر نیست در نظر او را
هرکه آن نور در بصر دارد
مهر من تا نقاب مه بسته
قرص خورشید در قمر دارد
داده سر در ره و شده مسرور
هرکه سودای او بسر دارد
وانکه او حاصل اناالله دید
آتش عشق در شجر دارد
تا که نور علی شده ساقی
باده اش مستی دیگر دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه در بحر جان نظر دارد
قصد غواصی گهر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که به عمق وجود و احساسات خود نگاه کند، به دنبال کشف ارزش‌ها و زیبایی‌های درون خود است.
چون ز دریا برآورد گهری
طلب گوهر دگر دارد
هوش مصنوعی: زمانی که دریا الماسی را بیرون می‌آورد، دیگر جواهرات مختلفی را طلب می‌کند.
جز گهر نیست در نظر او را
هرکه آن نور در بصر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که آن نور را در دید خود دارد، نمی‌تواند جز گوهری در نظر او ببیند.
مهر من تا نقاب مه بسته
قرص خورشید در قمر دارد
هوش مصنوعی: محبت من تا زمانی که چهره‌ام پوشیده است، مانند تأثیر خورشید بر ماه خواهد بود.
داده سر در ره و شده مسرور
هرکه سودای او بسر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق او را در دل دارد، با تمام وجود در مسیر او پیش می‌رود و از این کار خوشحال و شاداب است.
وانکه او حاصل اناالله دید
آتش عشق در شجر دارد
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت «اناالله» پی برده است، شعله‌های عشق را در وجود خود احساس می‌کند.
تا که نور علی شده ساقی
باده اش مستی دیگر دارد
هوش مصنوعی: وقتی که افروخته و پرفروغ علی درخشش پیدا کرده است، ساقی از خوشحالی و شوق، نوشیدنی دیگری برای ما آورده است.