گنجور

شمارهٔ ۱۰۶

کسی کاو آشنای بحر ما شد
ببحر ما درآمد آشنا شد
بیا بشنو زمن این نکته ای یار
که هرکو گم شد از خود با خدا شد
خیال عکس رویش نقش بستیم
دلم آئینه گیتی نماشد
فنا شد هرکه او از دار هستی
بدار نیستی عین بقا شد
بمعنی بحر و صورت چون حبابم
حباب و بحر کی از هم جدا شد
کسی کاو یکزمان با ما برآمد
چو ما واقف ز سر اولیا شد
درون پرده چون نور علی دید
ز سید محرم راز خدا شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی کاو آشنای بحر ما شد
ببحر ما درآمد آشنا شد
هوش مصنوعی: هر کسی که با عمق و زیبایی وجود ما آشنا شود، به دنیای درونی ما وارد می‌شود و به خوبی و نزدیکی ما پی می‌برد.
بیا بشنو زمن این نکته ای یار
که هرکو گم شد از خود با خدا شد
هوش مصنوعی: بیا و از من بشنو این نکته را، ای دوست: هر کسی که از خودش گم شده باشد، با خداوند ارتباط برقرار کرده است.
خیال عکس رویش نقش بستیم
دلم آئینه گیتی نماشد
هوش مصنوعی: تصویر چهره‌اش در ذهنم نقش بسته و دلم مثل آینه‌ای شده که جهان را نشان می‌دهد.
فنا شد هرکه او از دار هستی
بدار نیستی عین بقا شد
هوش مصنوعی: هر کس که از زندگی دنیا به انحای مختلف گریزان شود و خود را از این جهان مادی جدا کند، به بقای حقیقی دست پیدا می‌کند.
بمعنی بحر و صورت چون حبابم
حباب و بحر کی از هم جدا شد
هوش مصنوعی: من همچون حبابی در دریا هستم و آیا حباب و دریا می‌توانند از یکدیگر جدا باشند؟
کسی کاو یکزمان با ما برآمد
چو ما واقف ز سر اولیا شد
هوش مصنوعی: کسی که زمانی با ما به راه آمده بود، وقتی که به مقام اولیا آشنا شد، دیگر به ما نزدیک نشد.
درون پرده چون نور علی دید
ز سید محرم راز خدا شد
هوش مصنوعی: در دل پرده، نور علی را که راز خداوند را می‌داند، مشاهده کرد.