شمارهٔ ۱۰۳
لب گلبرگ تو کش جان ز تکلم ریزد
غنچه را خون به دل از رشک تبسم ریزد
جز می لعل تو جان را نکند دفع خمار
ساقی انگور بهشت از همه در خُم ریزد
محفل آرایِ که شد ماه من امشب که ز رشک
اشک حسرت به رخ از دیده انجم ریزد
سینه آماجگه تیر کمان ابروئیست
که ز تیر مژه، خونِ دلِ مردم ریزد
یارب آن کوچه رفیعست کز اندیشه آن
بال فکرت همه از مرغ توهم ریزد
کی به پای خرد این راه شود طی که در آن
توسن عشق به هر گام تو صد سم ریزد
کیست جز نور علی آنکه به هنگام کلام
بحرهای گهر از دُرج تکلم ریزد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب گلبرگ تو کش جان ز تکلم ریزد
غنچه را خون به دل از رشک تبسم ریزد
هوش مصنوعی: لب گلبرگ تو به قدری زیباست که جان را تحت تأثیر قرار میدهد و غنچه به خاطر حسادت به لبخند تو، اشک میریزد.
جز می لعل تو جان را نکند دفع خمار
ساقی انگور بهشت از همه در خُم ریزد
هوش مصنوعی: به جز شراب قرمز تو، هیچ چیز نمیتواند حال خراب مرا بهبود بخشد. ساقی، انگور بهشت را هم از همه جا در پیاله میریزد.
محفل آرایِ که شد ماه من امشب که ز رشک
اشک حسرت به رخ از دیده انجم ریزد
هوش مصنوعی: امشب که جمع دوستانم برپا شده، ماه من درخشان است و اشکهای حسرت مثل زرشک از چشمان ستارهها فرو میریزد.
سینه آماجگه تیر کمان ابروئیست
که ز تیر مژه، خونِ دلِ مردم ریزد
هوش مصنوعی: دل من مانند هدفی است که تیر کمان ابروی محبوب به سمت آن نشانه رفته است و از تیر مژه او، اشک و خون دل مردم میریزد.
یارب آن کوچه رفیعست کز اندیشه آن
بال فکرت همه از مرغ توهم ریزد
هوش مصنوعی: خداوندا، آن خیابان بلند و عمیق چیست که در آن، اندیشهها و تفکرات همه از پرنده تو ریزش میکند؟
کی به پای خرد این راه شود طی که در آن
توسن عشق به هر گام تو صد سم ریزد
هوش مصنوعی: کیست که با عقل و خرد میتواند این مسیر را طی کند؟ در این راه، عشق به قدری پرقدرت است که برای هر قدم تو صد سم میریزد.
کیست جز نور علی آنکه به هنگام کلام
بحرهای گهر از دُرج تکلم ریزد
هوش مصنوعی: هیچ کس جز نور علی وجود ندارد که هنگام سخن گفتن، دریاهای گرانبها از کلامش به بیرون بریزد.