گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

مرا گر پای تا سر تن بسوزد
ترا کی دل بحال من بسوزد
مزن بر آتشم دامن که ترسم
ترا از شعله اش دامن بسوزد
بتن تابی که دارم از تب عشق
عجب نبود که پیراهن بسوزد
بهر روزن که از دل دود آهم
برون آرد سر آن روزن بسوزد
بگلشن گر رسد بوئی ز داغم
هزاران لاله از گلشن بسوزد
بترس از برق آه خوشه چینان
که میترسم ترا خرمن بسوزد
دل از نور علی موسی جان را
چو نخل وادی ایمن بسوزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا گر پای تا سر تن بسوزد
ترا کی دل بحال من بسوزد
هوش مصنوعی: اگر همه وجودم بسوزد، آیا دل تو برای حال من سوخته خواهد شد؟
مزن بر آتشم دامن که ترسم
ترا از شعله اش دامن بسوزد
هوش مصنوعی: به آتش من دست نزن، زیرا می‌ترسم که دامن تو از شعله‌های آن بسوزد.
بتن تابی که دارم از تب عشق
عجب نبود که پیراهن بسوزد
هوش مصنوعی: عشق بسیار شدیدی که دارم باعث شده است که احساس گرما و تب کنم، بنابراین طبیعی است که لباس‌ام آسیب ببیند و بسوزد.
بهر روزن که از دل دود آهم
برون آرد سر آن روزن بسوزد
هوش مصنوعی: برای هر روزنی که از دل غم و درد من بخار آهایی بیرون بیاید، آن روزن خود می‌سوزد و نابود می‌شود.
بگلشن گر رسد بوئی ز داغم
هزاران لاله از گلشن بسوزد
هوش مصنوعی: اگر در گلستان بویی از درد و رنج من به مشام برسد، هزاران گل لاله از آن گلستان خواهد سوخت.
بترس از برق آه خوشه چینان
که میترسم ترا خرمن بسوزد
هوش مصنوعی: از درخشش و زیبایی احساسات کسانی که خوشه‌های گندم را برداشت می‌کنند، بترس؛ زیرا نگرانم که تو را به آتش خواهد کشید و همه چیزت از بین می‌رود.
دل از نور علی موسی جان را
چو نخل وادی ایمن بسوزد
هوش مصنوعی: دل همچون نخل در وادی ایمن، با محبت و نور علی (علی بن ابی‌طالب) جانش را می‌سوزاند.