گنجور

بخش ۹ - پیغام سوم شب برای روز یا خورشید

شب دگرباره رفت با سرکار
کرد بر یک جواب صد انکار
«کای به جور و ستم شده مشهور
به تو نزدیک بوده و ز تو دور
خاصه و عامه را وبال و هلاک
که کند اعتماد بر ناپاک؟
دود بی‌بهره از تو و تاریک
بایدش سوخت چون شود نزدیک
تشنگان را بسی به تفت و به تاب
کشته‌ای در طریق حج بی‌آب
تو که در دشت کربلا دیدی
که چه می‌رفت و می‌پسندیدی
گشتی آن روز یار اهل سعیر
دشت و صحرا بتافتی چو اثیر
قصد فرزند مصطفی کردی
با پیمبر چنین وفا کردی‌
چه توقع کند ز مهر تو کس‌؟
یادگار این منافقی ز تو بس»

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.