گنجور

بخش ۱۳ - پیغام پنجم شب به روز

شب چو بشنید طیره گشت عظیم
گفت: «آه از جفای چرخ لئیم
من چو دریا کشیده‌ام دامن
سر‌بزرگی همی‌کند با من
روز می‌گویدم سیه‌کاری‌!
توبه یارب از این گنه‌کاری
پس سیه‌پوش اگر سیه‌کار است
در جهان زین گروه بسیار است
نه تو هم گه‌گهی ز طنازی
برقع از ابر تیره می‌سازی؟
به سیاهی شکست من چه کنی‌؟
صفت رنگ گست من چه کنی‌؟
عنبرم، عنبر سیه‌چرده
خوی خوش باز بوی خوش کرده
که نه سرد و خنک چو کافورم
به دو جو دستگاه مغرورم
حبشیان جمله داغ‌دار منند
زنگیان تخمه و تبار منند
هندوان رنگ‌پوش من باشند
همه حلقه‌به‌گوش من باشند
خلفا تا مرید من بودند
باغ اسلام را چمن بودند
تا به رنگ من آمدند برون
رفت بر وفق رایشان گردون
تا شعار تو پیشوا کردند
رسم و آیین خود رها کردند
سرّشان از بزرگواری تو
فاش شد از سفیدکاری تو
همه رنگی به جز تباهی نیست
رنگ یکرنگ جز سیاهی نیست
تو برون آوری چو بوقلمون
در زمانی هزار رنگ برون
سبز و سرخ و بنفش و زرد و سفید
همه تاج مرصّع خورشید
در سیاهی بسی صفا دیدند
چو دو گیسوی مصطفی دیدند
در سخن صدهزار باریکی‌ست
آب حیوان درون تاریکی‌ست»

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب چو بشنید طیره گشت عظیم
گفت: «آه از جفای چرخ لئیم
هوش مصنوعی: شب که فرا رسید، در دل نگرانی عمیق شدم و گفتم: "آه، نانسی از ظلم و بی‌وفایی تقدیر بی‌رحم."
من چو دریا کشیده‌ام دامن
سر‌بزرگی همی‌کند با من
سر‌بزرگی کنایه است از ادعای غرور و برتری
روز می‌گویدم سیه‌کاری‌!
توبه یارب از این گنه‌کاری
هوش مصنوعی: در روز به خودم می‌گویم که از کارهای بد و گناه‌آلود خودم پشیمانم و از خداوند خواستار بخشش هستم.
پس سیه‌پوش اگر سیه‌کار است
در جهان زین گروه بسیار است
هوش مصنوعی: اگر چه فردی با لباس سیاه ممکن است کارهای ناپسند و بدی انجام دهد، اما در دنیا افراد زیادی از این دست وجود دارند.
نه تو هم گه‌گهی ز طنازی
برقع از ابر تیره می‌سازی؟
هوش مصنوعی: آیا تو هم گاهی اوقات با شوخی و ناز خود، شادابی و روشنایی را از میان غم و تاریکی به وجود نمی‌آوری؟
به سیاهی شکست من چه کنی‌؟
صفت رنگ گست من چه کنی‌؟
هوش مصنوعی: به شکست من که تاریک و غم‌انگیز است، چه تاثیری می‌گذاری؟ و در مورد ویژگی‌های شخصیت من که همچنان روشن و گسترده است، چه تصمیمی می‌گیری؟
عنبرم، عنبر سیه‌چرده
خوی خوش باز بوی خوش کرده
هوش مصنوعی: من، همان عنبر سیاه‌رنگ هستم که بوی خوشی از خود پراکنده کرده‌ام.
که نه سرد و خنک چو کافورم
به دو جو دستگاه مغرورم
هوش مصنوعی: من نه چون کافور سرد و خنک هستم، بلکه به اندازه‌ای مغرورم که از دو جو نیز فراتر رفته‌ام.
حبشیان جمله داغ‌دار منند
زنگیان تخمه و تبار منند
هوش مصنوعی: حبشی‌ها همه داغدار من هستند و زنگیان هم خویشاوندان و نژاد من محسوب می‌شوند.
هندوان رنگ‌پوش من باشند
همه حلقه‌به‌گوش من باشند
هوش مصنوعی: هندوانی که لباس‌های رنگارنگ می‌پوشند، همه همچون غلامانی در خدمت من هستند.
خلفا تا مرید من بودند
باغ اسلام را چمن بودند
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانشینان من پیرو من بودند، باغ اسلام مانند چمنی سرسبز و زیبا بود.
تا به رنگ من آمدند برون
رفت بر وفق رایشان گردون
هوش مصنوعی: وقتی به رنگ من درآمدند، سرنوشتشان بر طبق خواسته‌هایشان تغییر کرد.
تا شعار تو پیشوا کردند
رسم و آیین خود رها کردند
هوش مصنوعی: وقتی که شعار تو به عنوان راهنما و پیشوای آنها قرار گرفت، آداب و رسوم خود را رها کردند.
سرّشان از بزرگواری تو
فاش شد از سفیدکاری تو
هوش مصنوعی: راز بزرگواری تو به خاطر خلوص و نیکی‌ات آشکار شد.
همه رنگی به جز تباهی نیست
رنگ یکرنگ جز سیاهی نیست
هوش مصنوعی: تمام رنگ‌ها غیر از ویرانی وجود ندارد و هیچ رنگی به جز سیاهی وجود ندارد.
تو برون آوری چو بوقلمون
در زمانی هزار رنگ برون
هوش مصنوعی: تو مانند بوقلمونی هستی که در زمانی مشخص هزار رنگ از خود به نمایش می‌گذارد.
سبز و سرخ و بنفش و زرد و سفید
همه تاج مرصّع خورشید
هوش مصنوعی: رنگ‌های سبز، سرخ، بنفش، زرد و سفید همه نشان‌دهنده زیبایی و درخشش خورشید هستند.
در سیاهی بسی صفا دیدند
چو دو گیسوی مصطفی دیدند
هوش مصنوعی: در تاریکی‌ها زیبایی‌های بسیاری را مشاهده کردند، مانند دو دسته موی پیامبر که زیبایی خاصی داشت.
در سخن صدهزار باریکی‌ست
آب حیوان درون تاریکی‌ست»
هوش مصنوعی: در کلام، نکات و ظرافت‌های فراوانی وجود دارد که به عمیق‌ترین معناها اشاره می‌کند و حقیقت زندگی در دل تاریکی‌های ناشناخته پنهان است.