بخش ۱۲ - پاسخ روز به شب
روز بار دگر به جوش آمد
با شب تیره در خروش آمد
گفت: «ای خشکمغزِ تردامن
چند خواهی جدل زدن با من؟
مگر آنجا که میرسی عدم است
ورنه نادیده در وجود کم است
یاور فاسقان دزد فریب
اژدها هیبت و نهنگ نهیب
به تو مستظهرند اهل فساد
چون تو در ظلمتند اهل تضاد
زیر دامن گرفته شبرو را
راهش آموخته برونشو را
به تو منسوب شد سیهکاری
چند بیشرمی و تبهکاری؟!
طالبان را ز راه میفکنی
پشت مشت ضعیف میشکنی
روزشان باز من به راه آرم
از بیابان به خانقاه آرم
تویی آن زال پرفریب و فتن
به حوادث همیشه آبستن
از تو هر شب که روز میآید
شغب و شور و فتنه میزاید
نبوَد کار من نهانکاری
دزدی و شبروی و طرّاری
تو درآیی جهان شود دلگیر
صبحدم بشکفد چو غنچه ضمیر
بر خلاف نهیب شبهنگام
فرحی هست در سپیده بام
بود البته از چه از هم و غم
دل مردم نماز شام دژم
نقد مردان که ره شتافتهاند
همه در جیب صبح یافتهاند
صبح در نفس خویش پیلتن است
با طلایه سپاه تیغزن است
چون برآرد ز جیب مشرق سر
در دهند از وصول روز خبر
هم خروسان بامدادانگیز
در جهان افکنند رستاخیز
هم منادی گران بیت الله
عالمی خفته را کنند آگاه
تا بود روزهدار با من خوش
خوش بود چون خلیل بر آتش
روی در قبله نماز کنند
شکر انعام بینیاز کنند
ز امتلا بیم آنکه همچو انار
بچکد مردم از گرانی بار
چون شدند از گرانی تو ملول
شکمی پر ز مشرب و ماکول
سر به بالین غفلت آوردند
جامه چون مستراح پر کردند
در جهان هرچه جانور باشد
جمله را جنبش از سحر باشد
چند گویی ز شام و شب، خاموش
بر سر و ریش خود جهان مفروش
گر همه سو ز یک غریب بود
کیات از خوشدلی نصیب بود؟»
بخش ۱۱ - پیغام چهارم شب به خورشید: شب دگر بار گشت آشفتهبخش ۱۳ - پیغام پنجم شب به روز: شب چو بشنید طیره گشت عظیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز بار دگر به جوش آمد
با شب تیره در خروش آمد
هوش مصنوعی: روز دوباره به اوج و جوش و شوق رسید و شب تاریک هم به جنب و جوش افتاد.
گفت: «ای خشکمغزِ تردامن
چند خواهی جدل زدن با من؟
هوش مصنوعی: گفت: «ای کسی که فکر و اندیشهات محدود است، چرا میخواهی با من بحث و جدل کنی؟»
مگر آنجا که میرسی عدم است
ورنه نادیده در وجود کم است
هوش مصنوعی: تنها در جایی که به عدم میرسی، احساس میشود که وجود کمتری وجود دارد، و در غیر این صورت، وجود میتواند بسیار کمتر از آنچه دیده میشود، باشد.
یاور فاسقان دزد فریب
اژدها هیبت و نهنگ نهیب
هوش مصنوعی: دوست و یاور فاسدها و دزدها، که مانند اژدها شجاع و قوی است و همچون نهنگ ترسناک و هراسانگیز میباشد.
به تو مستظهرند اهل فساد
چون تو در ظلمتند اهل تضاد
هوش مصنوعی: افراد فاسد به تو تکیه کردهاند، زیرا تو در تاریکی و عدم آگاهی مانند کسانی هستی که در تضاد و تناقض زندگی میکنند.
زیر دامن گرفته شبرو را
راهش آموخته برونشو را
شبرو یعنی دزد خانهبر
به تو منسوب شد سیهکاری
چند بیشرمی و تبهکاری؟!
هوش مصنوعی: چند کار ناپسند و بیشرمی به تو نسبت داده شده است؟
طالبان را ز راه میفکنی
پشت مشت ضعیف میشکنی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خواستههای خود بروی، میتوانی بر مشکلات غلبه کنی و آنها را شکست دهی.
روزشان باز من به راه آرم
از بیابان به خانقاه آرم
هوش مصنوعی: در روزی که من دوباره به سوی خانقاه میروم، از بیابان عبور میکنم.
تویی آن زال پرفریب و فتن
به حوادث همیشه آبستن
هوش مصنوعی: تو همان زال فریبنده و پرهیجان هستی که همیشه در انتظار اتفاقات و حوادث جدید به سر میبری.
از تو هر شب که روز میآید
شغب و شور و فتنه میزاید
هوش مصنوعی: هر شب که تو میآیی، روزی پر از هیجان و آشفتگی به وجود میآید.
نبوَد کار من نهانکاری
دزدی و شبروی و طرّاری
هوش مصنوعی: من کارم این نیست که پنهانی عمل کنم، دزدی کنم، در شب حرکت کنم یا دغلکاری کنم.
تو درآیی جهان شود دلگیر
صبحدم بشکفد چو غنچه ضمیر
هوش مصنوعی: وقتی تو وارد میشوی، دنیا با احساس غم و ناراحتی پر میشود، اما صبح که میرسد، مانند غنچهای که میشکفد، روح و وجود انسان تازه و شاداب میشود.
بر خلاف نهیب شبهنگام
فرحی هست در سپیده بام
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، برخلاف صدای ترسناکی که به گوش میرسد، در سپیدهدم احساسی از شادی و خوشحالی وجود دارد.
بود البته از چه از هم و غم
دل مردم نماز شام دژم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به هر حال، دلیلی وجود دارد که مردم در دل خود با غم و اندوه، شبها را با حالت دلگیری سپری میکنند.
نقد مردان که ره شتافتهاند
همه در جیب صبح یافتهاند
هوش مصنوعی: مردان توانمند و با درک که به راه زندگی پیش رفتهاند، همه چیز ارزشمند را در آغاز روز و در فرصتهای نو پیدا کردهاند.
صبح در نفس خویش پیلتن است
با طلایه سپاه تیغزن است
هوش مصنوعی: صبح به خودی خود مانند یک فیل بزرگ و نیرومند است و با ظهورش، جلوهای از نیرو و قدرت به مانند سپاه جنگجویان مسلح به تیغ دارد.
چون برآرد ز جیب مشرق سر
در دهند از وصول روز خبر
هوش مصنوعی: وقتی که صبح از سمت مشرق طلوع کند، از رسیدن روز خبر میدهد.
هم خروسان بامدادانگیز
در جهان افکنند رستاخیز
هوش مصنوعی: خروسها در صبح زود صدا میزنند و بیداری و نشاط را در جهان به ارمغان میآورند.
هم منادی گران بیت الله
عالمی خفته را کنند آگاه
هوش مصنوعی: همانطور که ندا دهندهای در کنار کعبه به کسانی که در خوابند، آگاهی میدهد.
تا بود روزهدار با من خوش
خوش بود چون خلیل بر آتش
هوش مصنوعی: تا زمانی که روزهدار با من بود، همه چیز خوب و خوش بود، مانند حالتی که خلیل با آتش داشت.
روی در قبله نماز کنند
شکر انعام بینیاز کنند
هوش مصنوعی: رو به قبله نماز میخوانند تا شکر نعمتها را به جای آورند و از بینیازی خود قدردانی کنند.
ز امتلا بیم آنکه همچو انار
بچکد مردم از گرانی بار
هوش مصنوعی: از پر شدن و سنگینی بار، میترسم که مردم مثل انار ترکیده بشوند و دچار دردسر و مشکل شوند.
چون شدند از گرانی تو ملول
شکمی پر ز مشرب و ماکول
هوش مصنوعی: زمانی که از سنگینی و دردسرهای تو خسته شدند، شکمی پر از نوشیدنی و خوراک دارند.
سر به بالین غفلت آوردند
جامه چون مستراح پر کردند
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آن است که افرادی به راحتی و بدون توجه به وضعیت خود، خود را در شرایط نامناسبی قرار داده و به نوعی دچار سردرگمی و غفلت شدهاند. مانند کسی که در حالتی بیتفاوت به زندگی خود، پوششی را بر خود میاندازد که به جای آسایش، احساس ناراحتی و ناپاکی را تداعی میکند.
در جهان هرچه جانور باشد
جمله را جنبش از سحر باشد
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر موجود زندهای که وجود دارد، همه آنها حرکتی دارند که ناشی از نیرویی جادویی است.
چند گویی ز شام و شب، خاموش
بر سر و ریش خود جهان مفروش
هوش مصنوعی: چرا درباره غم شب و روز صحبت میکنی؟ بهتر است به جای حرف زدن، به فکر خودت باشی و در دل خودت نگریسته و با واقعیتهای زندگی کنار بیایی.
گر همه سو ز یک غریب بود
کیات از خوشدلی نصیب بود؟»
هوش مصنوعی: اگر همه جا از یک غریبه باشد، چگونه میتوانی از خوشدلی بهرهمند شوی؟