گنجور

شمارهٔ ۴۵

خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت
خوش یافت مگر مأمن چشمت بگرفت
از بس که به غمزه خون ناحق کردی
خونی که چنین دامن چشمت بگرفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت
خوش یافت مگر مأمن چشمت بگرفت
هوش مصنوعی: چشمم پر از اشک شد و پیراهنم را خونی کرد. اما چه خوب که در دل تو پناهگاهی پیدا کردم.
از بس که به غمزه خون ناحق کردی
خونی که چنین دامن چشمت بگرفت
هوش مصنوعی: به خاطر رفتارهای فریبنده‌ات، باعث شده‌ای که خون بی‌گناهی به چشمانت برسد و دامن تو را آلوده کند.