گنجور

شمارهٔ ۸۷۲

دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم
گرت دلیست مکن قصدِ بی گناه دلم
تنم شده ست چو کاهی به زیر کوه غمت
که پشت پای زده کوه را چو کاه دلم
به هرزه در غم بیهوده می کشد خود را
نکرده عاقبت کار خود نگاه دلم
معلق است به مویی زمانه را گردن
از آن رسن که فرو می برد به چاه دلم
چو رنگِ زلفِ تو دارد ارادتش بپذیر
که خانه کرد در این آرزو سیاه دلم
گرفت در خم زلفت قرار و نگرفته ست
ازین نکوتر هم پشت و هم پناه دلم
بیا که کارد به مغزم رسید و کار به جان
بپرس اگر نه چنین است هان گواه دلم
نزارتر ز نزاری طمع مدار تنم
شکسته تر ز سر زلف خود مخواه دلم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم
گرت دلیست مکن قصدِ بی گناه دلم
هوش مصنوعی: دل من از درد جدایی می‌سوزد، ای کاش تو هم دل دلسوزی داشته باشی و نخواهی که بی‌دلیل مرا بیشتر رنج دهید.
تنم شده ست چو کاهی به زیر کوه غمت
که پشت پای زده کوه را چو کاه دلم
هوش مصنوعی: تنم مانند کاه در زیر بار کوه غم تو شده است و دل من نیز مانند کوه، تحت فشار قرار گرفته و احساس سنگینی می‌کند.
به هرزه در غم بیهوده می کشد خود را
نکرده عاقبت کار خود نگاه دلم
هوش مصنوعی: در غم و اندوه بی‌فایده خود را آزار می‌دهد، اما در نهایت نتیجه کار خود را نمی‌بیند و فقط دلش را می‌زند.
معلق است به مویی زمانه را گردن
از آن رسن که فرو می برد به چاه دلم
هوش مصنوعی: زمانه مانند رشته‌ای نازک به گردن من آویزان است و این رشته من را به چاه کلمات و احساسات عمیق‌تری می‌کشاند.
چو رنگِ زلفِ تو دارد ارادتش بپذیر
که خانه کرد در این آرزو سیاه دلم
هوش مصنوعی: اگر دلِ من مانند رنگ موهای تو است، محبتش را بپذیر، چرا که این عشق در دل سیاهِ من جا یافته است.
گرفت در خم زلفت قرار و نگرفته ست
ازین نکوتر هم پشت و هم پناه دلم
هوش مصنوعی: گوشه‌های زلف تو من را به خود کشیده و آرامش و حمایت دل من از هیچ چیز دیگری بهتر نیست.
بیا که کارد به مغزم رسید و کار به جان
بپرس اگر نه چنین است هان گواه دلم
هوش مصنوعی: بیا و ببین که وضعیت برایم چقدر بحرانی شده است، به حدی که دردم به مغز و جانم رسیده. اگر باور نداری، از دل من بپرس.
نزارتر ز نزاری طمع مدار تنم
شکسته تر ز سر زلف خود مخواه دلم
هوش مصنوعی: بدتر از نزار و ضعیف‌تر از من نباش، آرزو نکن که تنم آسیب‌دیده‌تر از زلف خودت باشد، زیرا دل من هم خیلی نمی‌تواند بیشتر از این آسیب ببیند.