گنجور

شمارهٔ ۸۶۸

بر یاد روی دوستان جام مصفا می کشم
یعنی به رغم دشمنان با دوست صهبا می کشم
از دست ساقی ازل صافی و دُردی بیش و کم
تا نسیه کی روزی شود حالی مهیا میکشم
از جان و دل با های و هو بر بام و با لبیک و می
کام ولی را می زنم رغمِ عدو را می کشم
اسرار حشر و نشر را منکر نی ام بل صابرم
بر جان من از جام می حملی ست حالا می کشم
امروز نقد الوقت را هرگز به نسیه کی دهم
من آن نی ام کامروز جور از بهر فردا می کشم
ساقی ز تنهایی خودم خود را و حالا قانعم
تا وقت آن کاندر بهشت از دست سقا می کشم
تن در ملامت داده ام دل بر قضا بنهاده ام
فی الجمله حال الوقت را باز از مدارا می کشم
تا کنج سرِّ وقت من پنهان بماند از عدو
جور و جفای دوستان پنهان و پیدا می کشم
از فکر لنگر ساختم وز ذهن غواص ای عجب
این دانه های قیمتی از قعر دریا می کشم
من پیش اهل معرفت معذور باشم ظاهرا
بر عیب بدگویان خود دامن به عمدا می کشم
گفتی نزاری چون چنین بر عیب دشمن کرده خو
کینی به وجهِ مصلحت از جانِ اعدا می کشم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر یاد روی دوستان جام مصفا می کشم
یعنی به رغم دشمنان با دوست صهبا می کشم
هوش مصنوعی: من به خاطر یاد دوستانم شراب پاک و خوشگوار می‌نوشم، یعنی باوجود دشمنان، با دوستان خود از می لذت می‌برم.
از دست ساقی ازل صافی و دُردی بیش و کم
تا نسیه کی روزی شود حالی مهیا میکشم
هوش مصنوعی: از ساقی اصلی، نوشیدنی صاف و دلپذیر بی‌کم و کاست می‌گیرم. تا چه زمانی، این حالتی که دارم، به یادگاری می‌ماند و سرشار از احساس است؟
از جان و دل با های و هو بر بام و با لبیک و می
کام ولی را می زنم رغمِ عدو را می کشم
هوش مصنوعی: با تمام وجود و شور و شوق بر بام می‌روم و با صدای دلنشین و نوشیدن شراب، به دشمنانم پاسخ می‌دهم و آنها را می‌فریبم.
اسرار حشر و نشر را منکر نی ام بل صابرم
بر جان من از جام می حملی ست حالا می کشم
هوش مصنوعی: من به رازهای زندگی و مرگ اعتقاد دارم، اما حالا با تحمل و صبوری، از درد و رنجی که بر جانم حاکم است، مانند جام می می‌نوشم. اکنون در حال نوشیدن هستم و به این وضعیت ادامه می‌دهم.
امروز نقد الوقت را هرگز به نسیه کی دهم
من آن نی ام کامروز جور از بهر فردا می کشم
هوش مصنوعی: امروز را به خاطر آینده فدای روزهای دیگر نمی‌کنم، زیرا در حال حاضر سختی‌ها و چالش‌های خود را دارم و نمی‌توانم زمان فعلی را برای وعده‌های نامشخص آینده بگذارم.
ساقی ز تنهایی خودم خود را و حالا قانعم
تا وقت آن کاندر بهشت از دست سقا می کشم
هوش مصنوعی: ای ساقی، من از تنهایی خودم راضی‌ام و حالا آرامم تا زمانی که در بهشت از دست تو بکشم.
تن در ملامت داده ام دل بر قضا بنهاده ام
فی الجمله حال الوقت را باز از مدارا می کشم
هوش مصنوعی: من خودم را در معرض سرزنش قرار داده‌ام و دل را به خواست تقدیر سپرده‌ام. به طور کلی، حالا هر چه پیش بیاید را با صبر و تحمل می‌گذرانم.
تا کنج سرِّ وقت من پنهان بماند از عدو
جور و جفای دوستان پنهان و پیدا می کشم
هوش مصنوعی: تا زمانی که راز زندگی من از دشمنان پنهان بماند، در برابر سختی‌ها و بی‌وفایی دوستان، با تمام وجود تلاش می‌کنم تا این وضعیت را تحمل کنم.
از فکر لنگر ساختم وز ذهن غواص ای عجب
این دانه های قیمتی از قعر دریا می کشم
هوش مصنوعی: من با فکر و اندیشه‌ام مانند لنگر، و با ذهنم همچون یک غواص، به عمق دریا می‌روم و از آنجا گوهرهای قیمتی را بیرون می‌آورم.
من پیش اهل معرفت معذور باشم ظاهرا
بر عیب بدگویان خود دامن به عمدا می کشم
هوش مصنوعی: من در حضور دانایان و اهل معرفت می‌توانم بی‌گناه باشم، اما در برابر افرادی که عیب‌جویی می‌کنند، به عمد خود را در معرض تیرهای سخنانشان قرار می‌دهم.
گفتی نزاری چون چنین بر عیب دشمن کرده خو
کینی به وجهِ مصلحت از جانِ اعدا می کشم
هوش مصنوعی: تو گفتی که چون نزار هستی، بر عیب‌های دشمنان نکوهش می‌کنی. به خاطر مصلحت، از جان دشمنان می‌کشم.