گنجور

شمارهٔ ۸۶۷

به اختیار ز روی تو بر ندارم چشم
بدین قرار ز روی تو برندارم چشم
رقیبِ کویِ تو گر دیده های من بخلد
به نوکِ خار ز روی تو برندارم چشم
دمی ز چشم خیالت نمی رود چه عجب
گر آشکار ز روی تو برندارم چشم
وگر به دار برآرند هم چو حلّاجم
فراز دار ز روی تو برندارم چشم
وگر کشیده بود تیغ بر سرم قاتل
به جان سپار ز روی تو برندارم چشم
قیامت آید و محشر کنند و عرض دهند
به روزِ بار ز روی تو برندارم چشم
بدین قدر که شود گل ستانِ عارض تو
بنفشه زار ز روی تو برندارم چشم
خوش است خطّ غبارِ تو گردِ لاله ستان
بدین غبار ز روی تو برندارم چشم
من آن نزاری مستم که پیش نوکِ سنان
به اعتبار ز روی تو برندارم چشم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به اختیار ز روی تو بر ندارم چشم
بدین قرار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: من از روی تو چشم برنمی‌دارم و به هیچ قیمتی قصد ندارم نگاه‌ام را از چهره‌ات دور کنم.
رقیبِ کویِ تو گر دیده های من بخلد
به نوکِ خار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: اگر رقیب تو بخواهد با دیده های خود به من حسادت کند و اجازه ندهد که نگاه کنم، من حتی از نوک خار هم چشمم را از روی تو برنمی‌دارم.
دمی ز چشم خیالت نمی رود چه عجب
گر آشکار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: در هر لحظه از یاد تو چشمم دور نمی‌شود، چه جای تعجب دارد اگر نتوانم از چهره‌ات چشم بردارم؟
وگر به دار برآرند هم چو حلّاجم
فراز دار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: اگر مرا بر دار بزنند، مانند حلّاج که بر بالا می‌رود، از روی تو چشم نخواهم برداشت.
وگر کشیده بود تیغ بر سرم قاتل
به جان سپار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: اگر قاتل بر سرم شمشیر کشیده باشد، حتی جانم را فدای تو می‌کنم و چشمانم را از تو برنمی‌دارم.
قیامت آید و محشر کنند و عرض دهند
به روزِ بار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: در روز قیامت، وقتی مردم محشر برپا می‌شود و اعمال را عرضه می‌کنند، من حتی در آن روز نیز از نگاه کردن به چهره تو کوتاه نمی‌آیم.
بدین قدر که شود گل ستانِ عارض تو
بنفشه زار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که زیبایی صورت تو مانند گل است، من چشمانم را از روی تو برنمی‌دارم و حتی برای بنفشه‌ها هم توجهی نخواهم کرد.
خوش است خطّ غبارِ تو گردِ لاله ستان
بدین غبار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: زیبایی خط و آثار تو به قدری دل‌انگیز است که من از تماشای آن چشم برنمی‌دارم، حتی اگر چشمانم به خاک و غبار بیفتد.
من آن نزاری مستم که پیش نوکِ سنان
به اعتبار ز روی تو برندارم چشم
هوش مصنوعی: من در حالتی مست و سرگشته هستم که حتی در برابر تیرکمان‌های دشمن، از روی تو چشم برنمی‌دارم.